مفاهیم اخلاقی، از این جهت که مثل مفاهیم فلسفی مشهور جزو معانی اند، نه صور و مابازای خارجی دارند، نه ذهنی، شباهت زیادی به معقولات ثانیة فلسفی دارند؛ اما ازآنجاکه اولاً تحقق خارجی محکی مفاهیم اخلاقی، دائرمدار فعل ارادی انسان است، و ثانیاً مصداق یابی آنها دائرمدار قصد فاعل است، از مفاهیم فلسفی مشهور فاصله پیدا می کنند. این تفاوت باعث شده حکمای مسلمان، مفاهیم و گزاره های فلسفی مربوط به فضای هستی شناختی را ذیل حکمت نظری، و مفاهیم و گزاره های مربوط به فضای ارزش شناختی را ذیل حکمت عملی بحث کنند. در این مقاله، ضمن تحقیق دربارة حقیقت مفاهیم فلسفی، سنخ مفاهیم اخلاقی و فرق آنها با مفاهیم فلسفی مشهور را بررسی کرده ایم. وجود تمایز اساسی بین این دو دسته مفاهیم، باعث شده است، از مفاهیم فلسفی مشهور با عنوان «معقولات ثانیة هستی شناختی»، و از مفاهیم اخلاقی و هر مفهوم مربوط به وادی عمل ارادی همراه با قصد انسان، با عنوان «معقولات ثانیة ارزش شناختی» تعبیر شود.