معرفت اخلاقی، سال شانزدهم، شماره اول، پیاپی 37، بهار و تابستان 1404، صفحات 53-66

    تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    حمزه علی بهرامی / دانشیار گروه معارف دانشکدة اهل‌البیت دانشگاه اصفهان / bahrami1918@yahoo.com
    جعفر شانظری / دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه اصفهان / j.shanazari@ltr.ui.ac.ir
    ✍️ مریم السادات هاشمی / دکتری کلام اسلامی مؤسسة آموزش عالی بانو مجتهده امین اصفهان / hashmysadat@gmail.com
    dor 20.1001.1.20087160.1404.16.1.4.3
    doi 10.22034/marefateakhlagi.2024.5000216
    چکیده: 
    اخلاق یک امر مهم و نیاز ضروری برای همة جوامع بشری بوده و تا کنون در حوزة اخلاق نظری و عملی دیدگاه‌های مختلفی از سوی هریک از اندیشمندان و اخلاق‌پژوهان شرقی و غربی ارائه شده است. اندیشمندان اسلامی نیز به این امر اهتمام ویژه داشته و رسالت اصلی دین را پرورش انسان‌ها در حوزة اخلاق می‌دانند. از جمله این اندیشمندان علامه محمدباقر مجلسی است. ایشان داعیه‌دار «طرح اخلاقی نقلی» با بهره‌گیری از آموزه‌های وحیانی است و در کتا‌ب‌ها و نگاشته‌های خویش به اخلاق عنایت بسیار داشته است. ازاین‌رو در جهت دستیابی به دیدگاه‌های اخلاقی ایشان، این پژوهش با رویکرد تحقیقی ـ تحلیلی و با مطالعه آثار وی در پی پاسخ به این سؤال است که نظریة اخلاقی علامه مجلسی چیست؟ و چه تأثیری در حوزة اخلاق کاربردی و عملی دارد؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که نظریة اخلاقی ایشان نظریه‌ای تلفیقی است که شامل هر سه نظریة اصلی مطرح در اخلاق هنجاری می‌شود و می‌توان آن را یک «کلان نظریه» دانست. این مطلب مهم‌ترین جنبة ابداعی و نوآورانه در نظریه ایشان است. اما مهم‌تر آنکه نظریة علامه مجلسی در تمام حوزه‌های اخلاق کاربردی و عملی، از جمله اخلاق فردی، اجتماعی، محیط ‌زیست و اخلاق خدایی اثرگذار است. در واقع نظریة ایشان برخلاف دیگر نظریات مطرح، به‌ویژه نظریات مطرح در جهان غرب که خالی از هر نوع اخلاق خداباور هستند، تمام ارتباطات اخلاقی انسانی (ارتباط با خود و با دیگری و مهم‌تر از همه با خدا) را پوشش می‌دهد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analysis of the Practical Applications of Allama Majlisi’s Ethical Theory
    Abstract: 
    As a vital necessity for all societies, Ethics has seen diverse theoretical and practical approaches by Eastern and Western thinkers and ethicists. Islamic scholars also have paid special attention to this issue and considered the main mission of religion to be the ethical education of man. Having paid great attention to ethics in his books and writings, Allama Majlisi advocates a "narrative-based ethical framework" rooted in revelation. Reviewing his books, this analytical study examines his ethical theory and its impact on applied ethics. Findings reveal that Majlisi’s theory integrates the three major normative ethical theories, forming a "macro-theory." This innovative approach comprehensively addresses human ethical relations across individual, social, environmental, and divine ethics. Unlike secular Western theories, Majlisi’s framework emphasizes theocentric ethics and includes all human moral relations (with oneself, with others, and most importantly with God).
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    تحليلي بر کاربردهاي عملي نظرية اخلاقي علامه مجلسي
    حمزه‌علي بهرامي/ دانشيار گروه معارف دانشکدة اهل‌البيت دانشگاه اصفهان    bahrami1918@yahoo.com
    جعفر شانظري/ دانشيار گروه فلسفه و کلام دانشگاه اصفهان    j.shanazari@ltr.ui.ac.ir
     مريم‌السادات هاشمي        / دکتري کلام اسلامي مؤسسة آموزش عالي بانو مجتهده امين اصفهان    hashmysadat@gmail.com
    دريافت: 06/11/1402 - پذيرش: 13/03/1403
    چکيده
    اخلاق يک امر مهم و نياز ضروري براي همة جوامع بشري بوده و تا کنون در حوزة اخلاق نظري و عملي ديدگاه‌هاي مختلفي از سوي هريک از انديشمندان و اخلاق‌پژوهان شرقي و غربي ارائه شده است. انديشمندان اسلامي نيز به اين امر اهتمام ويژه داشته و رسالت اصلي دين را پرورش انسان‌ها در حوزة اخلاق مي‌دانند. از جمله اين انديشمندان علامه محمدباقر مجلسي است. ايشان داعيه‌دار «طرح اخلاقي نقلي» با بهره‌گيري از آموزه‌هاي وحياني است و در کتا‌ب‌ها و نگاشته‌هاي خويش به اخلاق عنايت بسيار داشته است. ازاين‌رو در جهت دستيابي به ديدگاه‌هاي اخلاقي ايشان، اين پژوهش با رويکرد تحقيقي ـ تحليلي و با مطالعه آثار وي در پي پاسخ به اين سؤال است که نظرية اخلاقي علامه مجلسي چيست؟ و چه تأثيري در حوزة اخلاق کاربردي و عملي دارد؟ يافته‌هاي پژوهش حاکي از آن است که نظرية اخلاقي ايشان نظريه‌اي تلفيقي است که شامل هر سه نظرية اصلي مطرح در اخلاق هنجاري مي‌شود و مي‌توان آن را يک «کلان نظريه» دانست. اين مطلب مهم‌ترين جنبة ابداعي و نوآورانه در نظريه ايشان است. اما مهم‌تر آنکه نظرية علامه مجلسي در تمام حوزه‌هاي اخلاق کاربردي و عملي، از جمله اخلاق فردي، اجتماعي، محيط ‌زيست و اخلاق خدايي اثرگذار است. در واقع نظرية ايشان برخلاف ديگر نظريات مطرح، به‌ويژه نظريات مطرح در جهان غرب که خالي از هر نوع اخلاق خداباور هستند، تمام ارتباطات اخلاقي انساني (ارتباط با خود و با ديگري و مهم‌تر از همه با خدا) را پوشش مي‌دهد. 
    کليدواژه‌ها: اخلاق، نظرية اخلاقي، اخلاق کاربردي، کاربردهاي عملي، علامه مجلسي.

    مقدمه
    رويکردهاي گوناگون اخلاق اسلامي غالباً در سه رويکرد اخلاق «فلسفي»، «عرفاني» و «نقلي» مطرح شده است. از ميان اين سه رويکرد تنها اخلاق نقلي است که تا کنون سبک و سياق علمي نيافته و به شکل يک نظام اخلاقي خاص و ويژه مطرح نشده است. در اين رويکرد، اخلاق تنها با دسته‌بندي مجموعه آيات و روايات و توضيح و تفسير آنها نگارش يافته است. ازاين‌رو بر پژوهشگران حوزة دين و اخلاق لازم است به استنباط نظام اخلاق نقلي در حوزة اخلاق نظري و کاربردي مبتني‌بر متون آيات و روايات بپردازند و ارتباط اخلاق نظري و تأثير آن در حوزه‌هاي گوناگون اخلاق کاربردي و عملي را با رويکرد نقلي بيان کنند؛ زيرا هدف از ارائة نظرية اخلاقي در بُعد نظري ارائة نقشه راه کاربردي و عملي است تا در اختيار همة انسان‌ها قرار گيرد که در مقام عمل سرگردان نباشند و به سهولت بتوانند ارزش‌هاي مثبت و منفي اخلاقي و به عبارت ديگر، فضايل و رذايل را تشخيص دهند، و چه نيکو نظريه‌اي است که برگرفته از آيات و روايات باشد! 
    از ميان انديشمنداني که مي‌توان با مراجعه به آثار ايشان و تحليل بيانات آنان در مباحث اخلاقي با نوآوري و ابتکار به ارائة يک نظام اخلاقي مبتني‌بر اخلاق نقلي پرداخت، علامه مجلسي است که متأسفانه از سوي اخلاق‌پژوهان دين‌مدار چندان بدان توجه نشده است. 
    اين مقاله در صدد است به اجمال، ولي جامع و منسجم نظرية اخلاقي علامه مجلسي را در حد گنجايش اين مقاله شرح دهد و بعد از آن به تحليل کاربردهاي عملي نظرية اخلاقي علامه مجلسي بپردازد. بدين‌روي سؤال اصلي پژوهش حاضر اين است که نظرية اخلاقي علامه مجلسي چيست؟ و چه تأثيري در حوزة اخلاق کاربردي و عملي دارد؟
    بر اساس محوريت سه نظرية اخلاقي «وظيفه‌گرايي»، «فضيلت‌محوري» و «نتيجه‌گرايي» مي‌توان گفت: در سخنان علامه مجلسي، رگه‌هايي از هر سه نظرية اخلاقي در انديشه‌هاي ايشان به چشم مي‌خورد. ازاين‌رو با تفحص در آثار علامه مجلسي به نظرية اخلاقي دست مي‌يابيم که «وظيفه‌گرا»، «فضيلت‌محور» و «غايت‌طلب» است و در آن فضايل اخلاقي علاوه بر ارزش ذاتي، ابزاري براي نيل به سعادت حقيقي محسوب مي‌شوند که همان قرب به خداوند متعال است. 
    جنبة ابداعي و نوآورانه در ديدگاه ايشان آن است که نظرية ايشان «کلان‌نظريه‌اي» است که از سه سطح به نحو تشکيکي تشکيل شده است: در مرتبة اول به حکم فطرت پاک انساني و برخي فضايل اخلاقي ذاتي، انسان در عمل به اخلاقيات، به وظيفه‌گرايي ميل پيدا مي‌کند. وقتي انسان اين مرحله را با تکرار و تمرين و کسب فضايل اکتسابي به‌طور کمال انجام داد، در مرتبة دوم منش و شاکله‌اي فضيلت‌مند پيدا مي‌کند و بعد از آن کسب فضايل نه از باب وظيفه، که از ذات او برمي‌خيزد. در مرتبة سوم انسان فضيلت‌مند به دنبال رسيدن به بالاترين مرتبة سعادت است که در رسيدن به وجود بي‌نهايت و قرب به او امکان تحقق دارد و ازاين‌رو در اين مرتبه افعال او فقط به جهت رسيدن به اين غايت، ملاک ارزشمندي دارد. 
    لازم به ذکر است که از ديدگاه نگارنده اعمال در تمام اين مراحل داراي ارزش است و ارزشمندي اعمال فرد در دو مرحله گذشته، منافاتي با ارزشمندي اعمال در مرحلة اخير ندارد؛ زيرا مراد از «ارزشمندي» در مرحلة اخير ارزش به نحو اتم و اکمل است.
    اما درخصوص قسمت دوم سؤال که تأثير نظرية اخلاقي علامه مجلسي بر اخلاق کاربردي و عملي است، مي‌توان گفت: يافته‌هاي نگارنده حاکي از آن است که نظرية اخلاقي ايشان اساس ديدگاهاي وي در حوزة اخلاق کاربردي و عملي است. در حقيقت انسان، چه در بُعد مادي يا روحاني، يا در ارتباط اخلاقي با خويش قرار گيرد يا در ارتباط با غير خويش ـ حال اين غير مي‌تواند انسان‌ ديگر باشد يا محيط‌ زيست و جانوران يا از همه مهم‌تر خداوند متعال و انجام وظايف اخلاقي خويش در قبال او باشد ـ بر اين اساس، اخلاق نظري علامه مجلسي تمام ابعاد و حوزه‌هاي اخلاق کاربردي و عملي ايشان را تحت پوشش قرار مي‌دهد. 
    پيشينه
    در بحث پيشينه‌شناسي تا کنون هيچ اثري با عنوان «نظرية اخلاقي علامه مجلسي و کاربردهاي عملي نظرية ايشان» به رشتة تحرير درنيامده است. 
    بر اين اساس، در پاسخ به سؤال پژوهش، اين مقاله در ساختار ذيل به رشتة تحرير درآمده است؛ بدين شکل که ابتدا مفاهيم بحث بررسي مي‌شود، سپس به اجمال نظرية اخلاقي ايشان تحليل مي‌گردد و در پايان، کاربردهاي عملي نظريه ايشان به بحث گذاشته مي‌شود. 
    1. بررسي مفاهيم
    1ـ1. اخلاق
    «اخلاق» صفت يا صفاتي راسخ و پايدار در نفس انسان است که به موجب ملکة نفساني از او صادر مي‌شود. برخي از اين ملکاتْ فطري و ذاتي وجود انسان هستند و برخي از آنها نيز با تفکر، تلاش، تمرين، ممارست و عادت کردن نفس به آنها به‌دست مي‌آيد؛ چنان‌که شخص بخيل ابتدا با سختي چيزي را به کسي مي‌بخشد، ولي بعد بر اثر تکرار، سخاوت ملکة جان او مي‌شود (مجلسي، 1403ق، ص372). بر اساس اين تعريف، از نظر علامه، «خُلق» ملکۀ نفس انسان است و تا زماني که صفتى در نفس بر اثر تکرار و تمرين راسخ نشده و به حد ملکه نرسيده باشد، به آن «خُلق» گفته نمي‌شود. 
    2ـ1. نظرية اخلاقي 
    نظرية اخلاقي پاسخي است به پرسش از معيار ارزش اخلاقي و از همين رو يکي از اساسي‌ترين بخش‌هاي اخلاق هنجاري طرح و ارزيابي نظريه‌هاي اخلاقي است که هدف از ارائة آن قرار دادن راهنماي عملي و کاربردي در اختيار انسان است تا در مقام عمل سرگردان نباشد و به راحتي بتواند ارزش‌هاي مثبت و منفي اخلاقي و به عبارت ديگر، فضايل و رذايل را تشخيص دهد و همچنين بتواند در موقعيت‌هاي گوناگون تصميم اخلاقي درست بگيرد. بر اين اساس تا کسي از حيث نظري داراي نظريه و مبناي خاص، دقيق و مشخصي در اخلاق نباشد در ارائة اخلاق کاربردي و عملي چندان موفق نخواهد بود. به عبارت ديگر، اخلاق نظري اساس اخلاق کاربردي است. 
    3ـ1. اخلاق هنجاري 
    به مطالعات و بررسي‌هاي هنجاري دربارة تعيين اصول، معيارها و روش‌هايي براي تبيين حسن و قبح، درست و نادرست، و بايد و نبايد «اخلاق هنجاري» گفته مي‌شود. اين بخش از پژوهش‌هاي اخلاقي که گاهي «دستوري» نيز به آن گفته مي‌شود، به بررسي افعال اختياري انسان از حيث خوبي يا بدي و بايستگي يا نبايستگي مي‌پردازد. به عبارت ديگر موضوع بحث در اين نوع مطالعات اخلاقي، دين يا قوم خاصي نيست، بلکه موضوع آن افعال اختياري است.
    روش بحث در اين نوع مطالعات اخلاقي، استدلالي و عقلي است (فرانکنا، 1383، ص20). نظريات گوناگون در حوزة اخلاق هنجاري به سه دسته اصلي تقسيم مي‌شود که عبارت است از: 
    1ـ3ـ1. وظيفه‌گرايي
    «وظيفه‌شناسي» يا علم به وظايف اخلاقي، رويکردي در اخلاق است که بر درستي و نادرستي ذاتي اعمال به جاي خوبي و بدي نتايج آنها توجه دارد (مصباح يزدي، 1394، ص25ـ26). 
    2ـ3ـ1. فضيلت‌گرايي 
    در اخلاق فضيلت بيشتر به فاعل فعل و ويژگي‌هاي شخصيتي و مَنشي او توجه مي‌شود. اگر فاعل در انجام فعلش داراي انگيزة شايسته بوده و عملش صرفاً به خاطر ارزش و فضيلت بودن آن صورت گرفته باشد، آن عمل فضيلتمندانه و اخلاقي است، وگرنه غيراخلاقي و ناصواب به‌شمار مي‌آيد (حسيني، 1401، ص38). 
    3ـ3ـ1. غايت‌گرايي
    نظريه‌اي است که در آن کيفيت يا ارزش اخلاقي اعمال، اشخاص و منش‌ها، وابسته به ارزش غير اخلاقي نسبي آن چيزي است که به وجود مي‌آورند و يا به دنبال ايجاد آن هستند (فرانکنا، 1383، ص45). 
    4ـ1. اخلاق کاربردي
    به کاربرد و تطبيق استدلال‌ها، اصول، ارزش‌ها و مطلوب‌هاي اخلاقي دربارة رفتارهاي اخلاقي، اعم از رفتارهاي فردي و اجتماعي که به‌مثابه اخلاق کاربردي مطرح مي‌شود، گفته مي‌شود (شريفي، 1391، ص28). در اين حيطه از اخلاق، فيلسوفان به جاي مشخص کردن بايد‌ها و نبايد‌هاي اخلاقي يا خوب‌ها و بدهاي اخلاقي به دنبال تشخيص رفتار و عملکردهاي درست در موارد خاص هستند. همچنين آنان کارايي بيشتر اخلاق در موارد مشخص و جزئي را نيز مد نظر دارند (اسلامي و ديگران، 1386، ص45).
    2. تحليل نظرية اخلاقي علامه مجلسي
    در پاسخ به قسمت اول سؤال اين پژوهش، بر اساس ملاک‌ها و معيارهاي مطرح‌شده در لابه‌لاي سطور و تأليفات علامه مجلسي مي‌توان به اين تحليل دست يافت که نظرية اخلاقي ايشان در حقيقت يک «کلان نظريه» است که از سه مرتبة طولي و تشکيکي تشکيل شده است. به باور مرحوم علامه، طي هر مرتبه براي رسيدن به مرتبة بالاتر ضروري است. اين مراتب سه‌گانه عبارت‌اند از: 
    1ـ2. وظيفه‌گرايي
    با طرح بحث علامه دربارة حسن و قبح ذاتي در باب برخي از افعال اختياري انسان، مي‌توان تمايل ايشان را به پذيرش نظرية «وظيفه‌گرايي» به اثبات رساند؛ زيرا با پذيرش حسن و قبح ذاتي افعال، مي‌توان گفت: آنچه ملاک ارزش‌گذاري افعال است، جهت مستحسني است که در ذات خود افعال وجود دارد، نه آنچه خارج از ذات است (مجلسي، 1409ق، ص16).
    در مرتبة وظيفه‌گرايي بر اساس تعريفي که علامه از «اخلاق» ارائه داده، فضايل اخلاقي به دو دسته فضايل «ذاتي» و «اکتسابي» تقسيم مي‌شوند. فضايل ذاتي، خود ـ هرچند اندک و به نحوه بالقوه ـ زمينه‌ساز کسب فضايل اکتسابي هستند (مجلسي، 1403ق، ص372). از سوي ديگر، علامه براي انسان به حکم وجدان و فطرت پاک او، نوعي ايمان اجمالي و بالقوه ـ هرچند در پايين‌ترين مراتب آن ـ قائل است. خداجويي و خداشناسي فطري زمينه‌ساز ايجاد اين ايمان اجمالي است. در حقيقت اين ايمان قلبى است که در مراتب گوناگون، منشأ همة اعمال ظاهرى و اوصاف و احوال باطنى انسان است؛ يعني بنيادي‌ترين فضيلتي است که براي تحقق و آراستگي به فضايل ديگر ضروري است و فضايل ديگر از آثار و لوازم آن و وابسته به آن هستند، به‌گونه‌اي که اگر ايمان قلبي پديد نيايد نمي‌توان کسي را متصف به هيچ فضيلت ديگري دانست (مهدي‌پور، 1394، ص315).
    همان‌گونه که اشاره شد، علامه مجلسي معتقد است: برخي از افعال به صورت ذاتي داراي حسن و قبح هستند (مجلسي، 1409ق، ص16) و عقل به اين مطلب پي مي‌برد و در جاهايي که حکم عقل راه به جايي نبرَد نقل به‌عنوان مؤيد و منصور عقل به شرح و تبيين خوبي و بدي افعال مي‌پردازد (مجلسي، 1403ق، ص270). 
    ازاين‌رو بر اساس آنچه گفته شد، مي‌توان پي برد که نفس انسان در پي اين ايمان اجمالي و با هدايت عقل و شرع و در پي اختيار و اراده (مجلسي، 1403ق، ج4، ص137ـ139 و ج67، ص213) خود را موظف به انجام برخي از افعال اخلاقي مي‌داند که از آن مي‌توان به «وظيفه‌گرايي» تعبير کرد. ازاين‌رو در اين مرتبه، وظيفه جايگاه نخستين را نسبت به گونه‌هاي فضيلت و غايت در سلسله مراتب نظريات اخلاق هنجاري دارد؛ زيرا در اين مرتبه آدمي خود را ملزم به انجام وظايفي مي‌کند که عقل عملي بدان دستور مي‌دهد؛ مانند نيکوکاري، راستگويي، احسان، خيرخواهي، حکمت، سخاوت، علم و شجاعت. بدين‌سان انسان سعادتمند، انساني داراي فضايل اخلاقي است و هرکه بخواهد به فضايل اخلاقي نايل شود و آنها را کسب کند، بايد انجام اين اعمال را وظيفه خويش بداند. به عبارت دقيق‌تر، در نظرية اخلاقي علامه مجلسي «وظيفه‌گرايي» زمينه‌ساز «فضيلت‌گرايي» است. 
    2ـ2. فضيلت‌گرايي
    علامه مجلسي با اشاره به مهم‌ترين ملاک‌ها و شاخصه‌هاي وظيفه‌گرايي، مانند اکتسابي بودن اخلاق (مجلسي، 1403ق، ص372)، مباحث مرتبط با نيت و انگيزة فاعل در انجام فعل (همان، ص 200ـ210)، اختيارمندي فاعل فعل اخلاقي (مجلسي، 1403ق، ج4، ص137ـ139 و ج67، ص213)، عقل و فطرت (مجلسي، 1403ق، ج65، ص318 و ج3، ص276ـ277) و مانند آن ديدگاه خود را دربارة پذيرش فضيلت‌گرايي خاطر نشان مي‌کند. 
    در تحليل اين مرتبه از نظرية اخلاقي علامه مجلسي مي‌توان گفت: بر اساس نتايج حاصل از مرتبة اول، نوعي وظيفه‌گرايي براي انسان ثابت مي‌شود که در پي آن انسان وظيفه‌گرا به مرور و بر اثر تمرين و تکرار، فضايل اکتسابي را ملکة وجودي نفس خويش مي‌گرداند. ازاين‌رو در پي کسب فضايل از سوي انسان، ايمان اجمالي او به‌تدريج به ايمان تفصيلي تبديل مي‌شود و هرچه انسان در کسب فضايل اخلاقي و تبديل آنها به ملکات بيشتر بکوشد، ايمان او افزون‌تر مي‌گردد و هرچه او مؤمن‌تر شود، در کسب فضايل اخلاقي بيشتر مي‌کوشد؛ زيرا رابطة بين فضايل و ايمان رابطه‌اي دوسويه است. در اين حالت انسان فضيلت‌مند مي‌شود و معيار ارزش اخلاقي اعمال او در اين مرتبه به خاطر فضيلت‌مندي است. 
    در اين مرتبه هرچند علامه مجلسي براي فضيلت‌مندي و کسب منش اخلاقي ارزش ذاتي قائل است، اما ذاتي در نظر او در اخلاق فضيلت، به معناي لازمة ذات است؛ يعني اين عمل علت تامه خوب بودن را داراست؛ مانند عدالت، نه اينکه ذاتي به معناي اصلي باشد؛ زيرا «ذاتي» به معناي «اصلي» در انديشة ايشان به‌گونه‌اي است که غايت نهايي تمام افعال اخلاقي قرار مي‌گيرد؛ مانند قرب الهي، و همة افعال اخلاقي در جهت رسيدن به آن خواهند بود و ازاين‌رو ارزش همة افعال نسبت به آن فرع و وسيله است.
    پس هيچ منافاتي ندارد که فضيلت داراي ارزش ذاتي باشد، ولي مقدمه رسيدن به يک هدف غايي قرار گيرد، و با اين کار چيزي از ارزش و اهميت فضيلت‌مندي کاسته نخواهد شد (بخشي، 1402، ص103ـ104).
    3ـ2. غايت‌گرايي
    مهم‌ترين شاخصه‌هايي که علامه مجلسي در اينجا براي اثبات پذيرش غايت‌گرايي ذکر کرده بحث از ميل انسان به سعادت ابدي (مجلسي، 1403ق، ج67، ص197) و کمال ابدي (مجلسي، 1403ق، ج66، ص317) است. در اين مرتبه و در پي فضيلت‌مند شدن انسان و افزايش ايمان و ملکات نفساني وي، انسان اختياراً به دنبال کسب سعادت مي‌رود. سعادت انسان در چيزي است که ميل کمال‌جوي انسان را که ميلي بي‌نهايت است، اقناع کند. تنها وجود بي‌نهايت وجود خداوند متعال است. ازاين‌رو انسان ميل به سوي خداوند متعال دارد و کمال نهايي انسان در قرب به همين وجود بي‌نهايت است که هرکس به مقتضاي برگزيدن جهان‌بيني الهي، به حسب آن درجه از کمال که از آن برخوردار است، به حدي از قرب الهي دست پيدا مي‌کند. 
    ازاين‌رو بر اساس آنچه گذشت، مي‌توان گفت: نظريه علامه مجلسي نظريه‌اي تلفيقي ـ طولي است که در آن به هر سه معيار «وظيفه‌گرايي»، «فضيلت‌گرايي» و «غايت‌گرايي» در تعيين وظيفة اخلاقي و عمل درست و معيار ارزش‌گذاري توجه شده است، البته در طول هم و در سلسله مراتب و نه به نحو عرضي که رهزن اين فکر باشد که جمع هر سه نظريه در يک نظريه غيرممکن است؛ زيرا آنچه جمع هر نظريه را با هم غيرممکن مي‌سازد اين است که ما نظريات گوناگون را قسيم يکديگر لحاظ کنيم. ولي در اينجا اين نظرات هرکدام در طول نظرية ديگر است. و ازاين‌رو علامه، هم بر اصل «وظيفه» و هم بر اصل «نتيجه» و هم خود فاعل فضيلت‌مند در درستي و نادرستي اعمال اخلاقي اهتمام ورزيده است.
    ازاين‌رو مي‌توان نظرية ايشان را «کلان‌نظريه» ناميد؛ زيرا در مقايسه با ديگر نظريات اخلاق هنجاري، هيچ انساني مطابق اين نظريه سرگردان نمي‌ماند و بي‌اخلاق قلمداد نمي‌شود و انسان‌ها در هر مرتبه از اين مراتب سه‌گانه که باشند، اعمال و رفتارهاي اخلاقي ايشان قابل احترام و تحسين است. به عبارت ديگر، با توجه به تنوع سلايق و حالات دروني افراد، گويي علامه مجلسي دريافته است که صرفاً پذيرش يکي از نظريات اخلاقي و رد نظريه‌هاي ديگر، يعني ناديده گرفتن طيف وسيعي از انسان‌ها که بدون هرگونه نسخة اخلاقي رها شده و اغلب از سوي هريک از طرف‌داران يکي از نظريات، متهم به نداشتن ملاکي صحيح در ارزش‌گذاري اخلاقي مي‌شوند. 
    از اين مهم‌تر آنکه پذيرش هريک از نظريات بدون توجه به نقاط ضعفي که هريک از اين نظريات دارند، ناخواسته نظريات اخلاقي پيروان هر نظريه را نيز گرفتار همان اشکالات مي‌کند. براي مثال، هرچند نقطة قوت وظيفه‌گرايي سنتي توجه به ذات عمل است، ولي نقطة ضعف آن بي‌توجهي به نتيجه عمل است. در مقابل، نقطة قوت غايت‌گرايي توجه به نتيجه و نقطة ضعف آن بي‌توجهي به ذات عمل است. 
    همچنين اگرچه مي‌توان به صورت کلي ملاک و معيار ارزش اخلاقي را غايت افعال اخلاقي دانست، ولي زماني که به تک‌تک مصاديق و افعال اخلاقي نظر کنيم، نمي‌توانيم به قاطعيت اين مطلب را بپذيريم که ملاک ارزش‌هاي اخلاقي نتايج و هدف حاصل از آنهاست. براي مثال، دربارة خوبي يا بدي راستگويي بايد ابتدا پيامدهاي راستگويي سنجيده شود و بعد از آن حکم به خوبي يا بدي راستگويي کنيم. همچنين است در وظيفه‌گرايي که از ذات فعل و نتايج آن غافل است، هر‌چند به ذات و منش فاعل و به عبارت ديگر حسن فاعلي توجه دارد. 
    همچنين ويژگي مهم ديگر «کلان‌نظريه» علامه مجلسي تعيين اولويت بين اصل «وظيفه» و اصل «نتيجه» و اصل «فضيلت‌مندي» و نظام‌مند ساختن رابطة آنهاست، تا فاعل اخلاقي را در موقعيت‌هاي مختلف تصميم‌گيري هدايت کند و او را متحير نسازد. در حقيقت نظريه‌اي که علامه مجلسي ارائه مي‌دهد يک نظرية مطابق تعاريف پيشيني برگرفته از آيات و روايات است، نه ارائه‌اي پسيني مبتني‌بر رفتار مردمان؛ يعني مطابق واقعيت عالم هستي و حقيقت وجودي انسان، اخلاق در واقع و نفس‌الامر اين‌گونه است. حال عملکرد هر انساني چگونه است و اينکه هر گروهي بر مبناي هستي‌شناسي خاص خود، چه نظريه‌اي ارائه مي‌دهد و اينکه عده‌اي سودگرا، عده‌اي وظيفه‌گرا و عده‌اي فضيلت‌مند هستند، نبايد موجب شود که معناي اصلي اخلاق و نظرية اخلاق اسلامي که بر هر سه محور وظيفه‌گرايي نظر دارد، از مسير درست خويش منحرف شود. 
    3. کاربردهاي عملي مترتب بر نظرية اخلاقي علامه مجلسي 
    همان‌گونه که گفته شد، نظرية اخلاقي علامه مجلسي يک «کلان‌نظريه» است که هر سه نظرية مطرح در اخلاق هنجاري را تحت پوشش قرار مي‌دهد، اما در اينجا در پي پاسخ به قسمت دوم سؤال، سخن بر سر اين مطلب است که نظرية علامه چه کاربردهاي عملي در پي دارد؟ آيا نظرية ايشان بخش خاصي از رفتارهاي انسان را تحت پوشش قرار مي‌دهد و مي‌تواند تنها براي بخش اندکي راهنماي عملي براي فاعل‌هاي اخلاقي ارائه دهد و يا اينکه نظريه او تمام روابط فردي و اجتماعي در حيطه فيزيک و متافيزيک را دربر مي‌گيرد؟ 
    اخلاق کاربردي عرصة گسترده‌اي دارد و در موضوعات متنوعي بحث مي‌کند که از جمله آنها مي‌توان به اخلاق خانواده، اخلاق محيط ‌زيست، اخلاق شهروندي، اخلاق جنسي و غير آن اشاره کرد. با دقت در تأليفات علامه مجلسي، به‌ويژه کتاب‌هايي مانند بحارالانوار، عين الحياة و حلية المتقين پي مي‌بريم که تمام موضوعات مطرح‌شده در اخلاق کاربردي را مي‌توان تحت پوشش دو نوع رابطة اخلاقي اصلي قرار داد که عبارت‌اند از: 
    1ـ3. رابطة انسان با خود 
    منظور از «رابطة انسان با خود» در بُعد اخلاقي، اخلاق فردي است. منظور از «اخلاق فردي» اصولي است که صرف نظر از حيثيت اجتماعي انسان، به بيان ارزش‌هاي اخلاقي او مي‌پردازد و کوشش در راه خدا را براي انسان، داراي ارزش مي‌داند (عنکبوت: 69). در اين نوع رابطه، به رفتارهايي توجه مي‌شود که به خود انسان مربوط مي‌گردد. در اين نوع رابطه، اصالتاً رابطة انسان با خودش لحاظ مي‌شود، هرچند ثانياً و بالعرض ممکن است با خدا و احياناً با مردم نيز ارتباط پيدا کند. 
    رذايلي همچون شکم‌بارگي، شهوت‌راني، و يا فضايلي مثل صبر و حکمت، در اين نوع رابطه مي‌گنجد. اگر انسان پرخور باشد، يا کم غذا و دنبال شهوت برود يا نرود، به خودش مربوط است، گرچه به اين لحاظ که ممکن است در يک صورت اطاعت خدا و در صورت ديگر مخالفت خدا را بکند، با خدا هم ارتباط دارد، ولي اصل در اينجا خود شخص است. 
    علامه مجلسي با اشاره به حديثي از امام علي دربارة ترک رذايل و کسب فضايل در حيطة اخلاق فردي مي‌نويسد: «هيچ خُلقي همچون ترك دنيا و زهد در آن ياور دين نيست» (مجلسي، 1382، ص 205). 
    حال اين سؤال مطرح مي‌شود که منظور از رابطة فرد با خود چيست؟ در پاسخ به اين سؤال مي‌توان سخن از دو نوع رابطة اخلاقي در ارتباط بين انسان و خودش به ميان آورد که عبارت‌اند از:
    1ـ1ـ3. رابطة اخلاقي انسان با جسم خويش
    انسان وظيفه دارد ضمن مصروف ساختن اعضا و جوارح خود در بندگي خدا، به سلامت بدن و تندرستي خود نيز اهميت دهد. در حقيقت براي بهره‌مندي از زندگي مطلوب، بايد به نيازهاي بدن نيز توجه کرد. بنابراين بهداشت تن و حفظ آن از آلودگي‌ها و مضرات از وظايف انسان در ارتباط با خود است؛ زيرا عملکرد صحيح اجزاي بدن موجب عملکرد مطلوب انسان در همة ابعاد زندگي است. 
    از سوي ديگر انسان براي توفيق در طاعت و رشد روحي خود نيز به تني سالم نياز دارد که همراهي‌اش کند؛ زيرا تندرستي زمينه‌ساز کمال انسانيت است. ازاين‌رو علامه مجلسي در تأليفات خويش در ضمن احاديث واردشده بسيار، به مباحث مربوط به آداب غذا خوردن، مسواک زدن، جامه پوشيدن و مانند آن اشاره کرده است، به‌گونه‌اي که باب سوم از کتاب شريف حلية المتقين را در دوازده فصل به اين موضوع اختصاص داده است. 
    2ـ1ـ3. رابطة اخلاقي انسان با نفس خويش
    منظور از اين نوع رابطه، رابطه شئون و ابعاد نفس با يکديگر است. روح انسان گرچه موجودي واحد و بسيط است، ولي همين موجود واحد از شئون متفاوتي برخوردار است و ابعاد گوناگوني دارد که اين ابعاد با هم مرتبط‌اند. ارتباط ابعاد و شئون گوناگون نفس منشأ انتزاع يک سلسله مسائل در اخلاق مي‌شود که از آن به «رابطة انسان با خودش» تعبير مي‌شود (مصباح يزدي، 1384، ج2، ص23). ازاين‌رو در اين مبحث علامه مجلسي اولين گام را تبعيت نکردن از هواي نفس مي‌داند. ايشان بر اين باور است که خوشبخت‌ترين مردم کسي است که از آنچه مي‌داند برايش زيان‌آور است دوري کند و بدبخت‌ترين آنان کسي است که از هواي نفس خود پيروي نمايد (مجلسي، 1403، ج72، ص355).
    2ـ3. رابطة انسان با غير خود
    اما درخصوص ارتباط اخلاقي انسان با غير خود، از سه نوع رابطه مي‌توان نام برد که عبارت‌اند از:
    1ـ2ـ3. رابطة انسان با طبيعت 
    از اين نوع رابطه در اخلاق با عنوان «اخلاق محيط زيست» ياد مي‌شود. اخلاق محيط زيست مي‌کوشد برخلاف گرايش غالب در نظام‌هاي سنتي اخلاقي که در آنها انسان پرواي طبيعت، موجودات طبيعي و جانوران غير از انسان را ندارد، طبيعت و موجودات آن را نيز در تعلق خاطر اخلاقي جاي دهد و براي آنها حقوقي اخلاقي و ارزش مستقل قائل شود (عليا، 1391، ص28). به عبارت ديگر، اخلاق زيست‌محيطي تعيين‌کنندة اصولي است که بر روابط انسان با طبيعت حاکم باشد؛ يعني تعيين مسئوليت‌هاي انسان براي ممانعت از آسيب، حفاظت در مقابل آسيب و پيشبرد فعالانه خير و مصلحت براي طبيعت (بنسون، 1382، ص22). 
    در اين نوع رابطه، تعاملات انسان با محيط غير انساني يا همان محيط زيست، از نظر اخلاق بررسي مي‌شود. مهم‌ترين پرسش در اين خصوص آن است که هر انساني از حيث اخلاقي، چگونه بايد با طبيعت و محيط زيست برخورد کند؟ در حقيقت «اخلاق محيط زيست» در پاسخ به اين پرسش، راه استفاده صحيح از محيط زيست و چگونگي حفظ آن را به ما نشان مي‌دهد و به ما مي‌فهماند که با مهرباني به آن چگونه مي‌توانيم از طبيعت، به‌مثابة آفريدة خداوند در حد نياز و معقول بهره‌مند شويم. 
    خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر» (قمر: 49). بنابراين هر چيزي محدوديتي دارد و بايد به اندازه و صحيح از آن استفاده کرد تا نابود نشود. 
    در جايي ديگر به آباد کردن زمين اشاره کرده، مي‌فرمايد: «هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُم فيها» (هود: 61). 
    از پيامبر اکرم روايت شده است که فرمودند: «تَحَفَّظُوا مِنَ الأَرْضِ فَإِنَّهَا أُمُّكُم» (مجلسي، 1403، ج7، ص97)؛ از زمين محافظت کنيد که به درستي آن مادر شماست. 
    علامه مجلسي در حديثي ديگر از پيامبر اکرم به آبادي زمين و حفظ محيط زيست و زراعت اشاره مي‌کند که فرمودند: «زارعان گنج‌هاى مردم‌اند؛ مي‌كارند و خدا روزى نيكوى پاكيزه كرامت مي‌فرمايد و ايشان در قيامت جايگاهشان از ساير مردم نيكوتر است و منزلت ايشان از ديگران نزديك‌تر است و ايشان را در آن ‌روز "مبارك" مي‌نامند» (مجلسي، بي‌تا، ص231). 
    2ـ2ـ3. رابطة انسان با انسان‌هاي ديگر 
    علامه مجلسي به بحث رابطة اخلاقي انسان‌ها با انسان‌هاي ديگر بسيار اهتمام ورزيده است، تا جايي که بخش‌هايي از تأليفات خود را به اين موضوع اختصاص داده است. براي نمونه وي در باب دهم کتاب حلية المتقين در دوازده فصل به اين امر پرداخته است. 
    اما مراد از «رابطة اخلاقي انسان با انسان‌هاي ديگر» که در آن فرد با افراد مختلف ارتباط پيدا مي‌کند، همان اخلاق اجتماعي است. محور اصلي اخلاق اجتماعي رابطة انسان با ديگران است که از معاشرت با ديگران و زندگي اجتماعي پديد مي‌آيد و به بيان اصول ارزشي حاکم بر روابط اجتماعي انسان مي‌پردازد. انسان در برابر ديگر افراد جامعه مسئوليت دارد و بايد به‌گونه‌اي رفتار کند که حقوق ديگران را حفظ کند. در دين اسلام به عدل، احسان انصاف و مواردي از اين قبيل توجه ويژه‌اي شده است که همة اين موارد در مقولة اخلاق اجتماعي مي‌گنجد. اخلاق اجتماعي وزنة سنگين‌تري در اخلاق دارد و شخصيت انسان بيشتر بر محور آن دور مي‌زند (مکارم شيرازي، 1385، ص30). 
    مهم‌ترين مؤلفه و اولين گام در اخلاق اجتماعي از ديدگاه علامه مجلسي اين است که روابط اجتماعي و اخلاق اجتماعي هم بايد براي رضاي خدا انجام پذيرد و مهم‌ترين ثمرة اين کار آن است که شخص مخلص بي‌منت به مردم خدمت مي‌کند و مردم پاکي و صفا را در وجودش مي‌بينند. ازاين‌رو رفتارش موجب محبوب شدن او نزد ديگران مي‌شود.
    پيامبر بزرگوار در حديثي مي‌فرمايند: «مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الإِخْلاصِ حَتَّى لايُحِبَّ أَنْ يُحْمَدَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ عَمَلٍ لِلَّهِ» (مجلسي، 1403، ج61، ص304)؛ هيچ بنده‌اي به حقيقت اخلاص نمي‌رسد، مگر آنکه دوست نداشته باشد که مردم او را بر کارهايي که براي خدا انجام داده است، بستايند. 
    اما گام بعدي جهت زيست اخلاقي در بُعد اجتماعي از ديدگاه علامه مجلسي مدارا کردن با مردم است. رسول گرامي دربارة اهميت مدارا مي‌فرمايند: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ» (مجلسي، 1403، ج2، ص69)؛ خداوند همان‌گونه که مرا به انجام واجبات امر کرده، به مدارا کردن با مردم نيز فرمان داده است. 
    علامه مجلسي همچنين در اين بحث به اموري مانند اهميت خدمت‌رساني به ديگران و وفاي به عهد اشاره دارد. در اهميت خدمت‌رساني به ديگران در اسلام همين بس که پيامبر گرامي آن را ملاک ارزشمندي انسان مي‌دانند و مي‌فرمايند: «خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَيْءٌ: الإِيمَانُ بِاللهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللهِ» (مجلسي، 1403، ج74، ص139)؛ دو خصلت نيکوست که بالاتر از آن چيزي نيست: اول ايمان به خدا و ديگري نفع رساندن به بندگان خدا. 
    همچنين رسول اکرم وفاي به عهد را از ويژگي‌هاي مؤمنان مي‌دانند و مي‌فرمايند: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ» (مجلسي، 1403، ج74، ص151)؛ کسي که به خدا و روز جزا ايمان دارد، بايد به وعدة خود وفا کند.
    در بحث رابطة اخلاقي انسان با انسان‌هاي ديگر علامه مجلسي به نمونه‌هاي فراواني (از جمله رابطه با خانواده، همسايگان، خويشاوندان، زيردستان، نيازمنان و ديگر افراد جامعه) اشاره کرده است. در اينجا براي نمونه تنها به بحث «اخلاق خانواده» اشاره مي‌کنيم.
    1ـ2ـ2ـ3. اخلاق خانواده
    «اخلاق خانواده» به روابط اخلاقي ميان زن و شوهر و وظايفي مي‌پردازد که والدين و فرزندان نسبت به يکديگر دارند. اخلاق خانواده به روابط اخلاقي در درون خانواده مي‌پردازد؛ مسائلي از قبيل روابط ميان زن و شوهر در خانواده، وظايف فرزندان و والدين در قبال يکديگر، روابط ميان فرزندان، خواهران و برادران، نوع برخورد با فاميل درجة اول، پذيرش فرزند و مانند آن. اخلاق خانواده به اعضاي خانواده، مهارت‌هايي براي شناخت توانمندي‌ها، تفاوت‌ها و حساسيت‌هاي يکديگر از نظر جسمي، عاطفي، رواني و جنسي مي‌دهد تا مرد و زن هر دو در زندگي احساس رضايت خاطر و آرامش نسبي نمايند (جمعي از نويسندگان، 1389، ص339).
    علامه مجلسي در کتاب حليقة المتقين در باب چهارم، دوازده فصل را به اخلاق خانواده اختصاص داده و به موضوعاتي مانند حق زن و شوهر بر يکديگر، آداب شير دادن و تربيت فرزندان، حق پدر و مادر بر فرزندان و وجوب رعايت حرمت ايشان اشاره کرده است (مجلسي، بي‌تا، ص50ـ76). 
    3ـ2ـ3. رابطة انسان با خداوند 
    اين نوع رابطه عبارت است از: مجموعه رفتارهاي انسان با خداوند، اعم از رفتارهاي اعتقادي و عبادتي. در اين نوع رابطه به رفتارها و افعالي توجه مي‌شود که انسان در ارتباط با خدا انجام مي‌دهد که به آن «اخلاق بندگي» مي‌گويند. مراد از «اخلاق بندگي» فضايل و رذايلي مانند ايمان، تعبد، خوف و توکل است که مربوط به رابطة انسان با خداست (احمدپور و ديگران، 1389، ص23). در اين نوع اخلاق، انسان بايد با رفتار و کردار صحيح، رابطة خود با خداوند را متناسب و هم‌شأن او انجام دهد.
    به تعبير ديگر، مي‌توان مجموعه رفتارهاى توحيدى انسان را كه با نگرش توحيد و يگانگى صورت مى‌پذيرد، تشكيل‌دهندة اخلاق بندگي ناميد. مي‌توان گفت: يکي از عوامل جدايي اخلاق اسلامي از ساير مکاتب اخلاقي ديگر وجود همين اخلاق بندگي است؛ زيرا در ساير مکاتب به جنبه‌هاي ديگر اخلاق (فردي و اجتماعي) توجه شده و با اين دو جنبه سعي در بهبود روابط انسان‌ها با يکديگر دارند، اما به بُعد ديگر که همان اخلاق بندگي باشد، توجه خاصي نشده است (ابراهيم‌پور، 1392، ص60ـ61).
    با توجه به آنچه تا اينجا گفته شد، به نظر مي‌رسد تمام مباحث علامه مجلسي، چه در حوزة اخلاق هنجاري و چه در حوزة اخلاق کاربردي، رساندن انسان به اين مرحله و سروسامان دادن رابطة انسان با خداست. در مقام اخلاق نظري ايشان دو بُعد از نظرية خود، يعني وظيفه‌گرايي و فضيلت‌گرايي را به کمک مي‌گيرد تا بتواند به غايت‌القصواي انسان که همان مرحلة غايت‌گرايي يا قرب الهي است، برسد و در اخلاق کاربردي و عملي آنچه به‌مثابه مصاديق فضايل و رذايل برمي‌شمارد و انسان‌ها را به انجام يا ترک آنها مي‌خواند در حقيقت براي اصلاح رابطة انسان با خداست؛ زيرا انساني که در بُعد اخلاق فردي و رابطه با خويش، هواي نفس را منکوب عقل سليم و مطيع الي الله گرداند و در اخلاق اجتماعي به خاطر رعايت حال بندگان خدا، خالصانه در جهت کسب رضاي او در بهبود روابط اجتماعي اهتمام ورزد، در مسيري قدم نهاده که چيزي جز رابطة عبد مطيع با خداي بلندمرتبه نيست. 
    حضرت علي مي‌فرمايند: «هرکس از شما مي‌خواهد بداند مقام و منزلت او نزد خدا چگونه است، بايد بنگرد که خدا را چگونه اطاعت کرده، و از معصيت خوداري کرده است يا نه» (عطاردي، بي‌تا، ج1، ص559). 
    در پس اطاعت از خداوند متعال، بنده به سبب کسب فضايل و يافتن باطني ملکوتي، چنان غرق در صفات جمال و جلال الهي مي‌شود که مانند عاشقي شيدا لحظه‌اي از درگه معشوق روي برنمي‌تابد و همواره نيل به محبت او را در ظاهر و باطن جست‌وجو مي‌کند. 
    امام صادق مي‌فرمايند: «مردم خداوند را سه‌گونه عبادت مي‌کنند: گروهي او را براي رسيدن به پاداش مي‌پرستند، اين را "عبادت طمع" مي‌گويند؛ دسته‌اي خداوند را از ترس عبادت مي‌کنند و اين "عبادت بردگان" است؛ اما من او را براي محبت عبادت مي‌کنم و اين عبادت بزرگان است که آن را «عبادت امن» مي‌گويند. خداوند در قرآن مجيد فرموده است: "آنها از ترس و وحشت روز قيامت در امان هستند". و در جاي ديگري فرموده است: "بگو اگر خداوند را دوست داريد از من اطاعت کنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهان شما را بيامرزد." هرکس خداوند را دوست بدارد خداوند هم او را دوست مي‌دارد و در آسايش است» (همان). 
    نتيجه‌گيري
    مهم‌ترين نتايج حاصل از اين پژوهش عبارت‌اند از:
    1. نظرية اخلاقي علامه مجلسي در اخلاق نظري و هنجاري را مي‌توان «کلان‌نظريه‌اي» معرفي کرد که از مرتبة طولي و تشکيکي تشکيل شده است. 
    2. اولين مرتبه از نظرية اخلاقي علامه مجلسي مرتبة «وظيفه‌گرايي» است که انسان با انجام وظايف اخلاقي و تکرار و تمرين آنها مي‌تواند فضايل اخلاقي را به صورت ملکة نفساني در وجود خويش به ثبات و پايداري برساند و پس از آنکه به انسان فضيلت‌مندي تبديل شد، با انگيزه و نيت الهي که برخاسته از عقل، فطرت و اراده و اختيار است، براي رسيدن به مرتبة سوم که «قرب‌گرايي» است، قدم بردارد. 
    3. نظرية اخلاقي علامه مجلسي اساس و بنياد اخلاق کاربردي و عملي ايشان است. وي همسو با هريک از مراتب اخلاق نظري، اخلاق کاربردي خويش را بنيان نهاده است. 
    4. نظرية اخلاقي علامه مجلسي در مباحث کاربردي و عملي در چند حوزة ارتباط با خويش (اخلاق فردي)، ارتباط با انسان‌هاي ديگر (اخلاق اجتماعي)، ارتباط با طبيعت (اخلاق محيط زيست) و ارتباط با خدا (اخلاق خدايي) اثرگذار است.

    منابع 
    اسلامي، محمدتقي و همکاران (1386). اخلاق کاربردي چالش‌ها و کاوش‌هاي نوين در اخلاق عملي. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي. 
    احمدپور، مهدي و همکاران (1389). کتاب شناخت اخلاق اسلامي. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي. 
    ابراهيم‌پور، مهدي (1392). نقش بندگي در اخلاق اجتماعي. قم: بي‌نا. 
    بخشي، مرتضي و نمازي اصفهاني، محمود (1402). بررسي جايگاه اخلاق فضيلت در اخلاق هنجاري و اخلاق وحياني. اخلاق وحياني، 13(1)، 91ـ119.
    بنسون، جان (1382). اخلاق محيط زيست. ترجمة عبدالحسين وهاب‌زاده. مشهد: جهاد دانشگاهي. 
    جمعي از نويسندگان (1389). اخلاق همسرداري. قم: دانشگاه قم. 
    حسيني، سيدمازيار و خوش‌منش، ابوالفضل (1401). تبيين نسبت نظريات اخلاق هنجاري با طرح اخلاقي قرآن کريم. علوم قرآن حديث، 3، 29ـ50.
    سربخشي، محمد (1401). نقد و بررسي نظرية اخلاقي قرب‌گرايي. معرفت فلسفي، 19(1)، 109ـ127.
    شريفي، احمدحسين (1391). آيين زندگي. قم: دفتر نشر معارف. 
    عطاردي، عزيزالله (بي‌تا). ايمان و کفر. بي‌جا: عطارد. 
    عليا، مسعود (1391). فرهنگ توصيفي فلسفة اخلاق انگليسي به فارسي. تهران: هرمس. 
    فرانکنا، ويليام کي (1383). فلسفة اخلاق. ترجمة هادي صادقي. قم: طه. 
    مجلسي، محمدباقر (1409ق). حق اليقين. تهران: دار الکتب الاسلاميه. 
    مجلسي، محمدباقر (1382). عين الحيات. تهران: قدياني. 
    مجلسي، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار. بيروت: مؤسسة الوفاء. 
    مجلسي، محمدباقر (بي‌تا). حلية المتقين. بي‌جا: بي‌نا. 
    مهدي‌پور، حسن (1394). مباني و نظام‌مندي اخلاق عرفاني امام خميني. تهران: پژوهشکدة امام خميني و انقلاب اسلامي. 
    مصباح يزدي، محمد تقي (1384). اخلاق در قرآن. قم: مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني. 
    مکارم شيرازي، ناصر (1385). زندگي در پرتو قرآن. قم: سرو. 

     
    Ma'rifat-i Ākhlaqī    2025, Vol. 16, No. 1, 67-86

    References: 
    • اسلامی، محمدتقی و همکاران (1386). اخلاق کاربردی چالش‌ها و کاوش‌های نوین در اخلاق عملی. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
    • احمدپور، مهدی و همکاران (1389). کتاب شناخت اخلاق اسلامی. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
    • ابراهیم‌پور، مهدی (1392). نقش بندگی در اخلاق اجتماعی. قم: بی‌نا.
    • بخشی، مرتضی و نمازی اصفهانی، محمود (1402). بررسی جایگاه اخلاق فضیلت در اخلاق هنجاری و اخلاق وحیانی. اخلاق وحیانی، 13(1)، 91ـ119.
    • بنسون، جان (1382). اخلاق محیط زیست. ترجمة عبدالحسین وهاب‌زاده. مشهد: جهاد دانشگاهی.
    • جمعی از نویسندگان (1389). اخلاق همسرداری. قم: دانشگاه قم.
    • حسینی، سیدمازیار و خوش‌منش، ابوالفضل (1401). تبیین نسبت نظریات اخلاق هنجاری با طرح اخلاقی قرآن کریم. علوم قرآن حدیث، 3، 29ـ50.
    • سربخشی، محمد (1401). نقد و بررسی نظریة اخلاقی قرب‌گرایی. معرفت فلسفی، 19(1)، 109ـ127.
    • شریفی، احمدحسین (1391). آیین زندگی. قم: دفتر نشر معارف.
    • عطاردی، عزیزالله (بی‌تا). ایمان و کفر. بی‌جا: عطارد.
    • علیا، مسعود (1391). فرهنگ توصیفی فلسفة اخلاق انگلیسی به فارسی. تهران: هرمس.
    • فرانکنا، ویلیام کی (1383). فلسفة اخلاق. ترجمة هادی صادقی. قم: طه.
    • مجلسی، محمدباقر (1409ق). حق الیقین. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
    • مجلسی، محمدباقر (1382). عین الحیات. تهران: قدیانی.
    • مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار. بیروت: مؤسسة الوفاء.
    • مجلسی، محمدباقر (بی‌تا). حلیة المتقین. بی‌جا: بی‌نا.
    • مهدی‌پور، حسن (1394). مبانی و نظام‌مندی اخلاق عرفانی امام خمینی. تهران: پژوهشکدة امام خمینی و انقلاب اسلامی.
    • مصباح یزدی، محمد تقی (1384). اخلاق در قرآن. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مکارم شیرازی، ناصر (1385). زندگی در پرتو قرآن. قم: سرو.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بهرامی، حمزه علی، شانظری، جعفر، هاشمی، مریم السادات .(1404) تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی. دو فصلنامه معرفت اخلاقی، 16(1)، 53-66 https://doi.org/10.22034/marefateakhlagi.2024.5000216

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمزه علی بهرامی؛ جعفر شانظری؛ مریم السادات هاشمی."تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی". دو فصلنامه معرفت اخلاقی، 16، 1، 1404، 53-66

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بهرامی، حمزه علی، شانظری، جعفر، هاشمی، مریم السادات .(1404) 'تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی'، دو فصلنامه معرفت اخلاقی، 16(1), pp. 53-66

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بهرامی، حمزه علی، شانظری، جعفر، هاشمی، مریم السادات . تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی. معرفت اخلاقی، 16, 1404؛ 16(1): 53-66