تبیین نظام اخلاقی در اندیشة مقام معظم رهبری با تأکید بر مبانی عملی و کاربردهای اجتماعی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
اخلاق بهمثابة يکي از ارکان بنيادين هر نظام فرهنگي و اجتماعي، جايگاهي ويژه در تفکر اسلامي دارد و از عوامل اساسي در هدايت و سعادت جوامع بهشمار ميرود. مقام معظم رهبري اخلاق را يکي از ارکان اصلي انسانيت در چارچوب اسلام معرفي ميکند. ايشان بر اين باور است که انسان مسلمان کسي نيست که فقط به اعتقادات و اعمال ديني، نظير نماز و روزه پايبند باشد، بلکه بايد از فضايل اخلاقي نيز برخوردار باشد. بهعبارتديگر کسي که عقايد اسلامي استواري دارد، اما گرفتار صفات ناپسندي همچون حسد، بخل، ترس، بدخواهي و بيارادگي است، نميتواند يک مسلمان کامل محسوب شود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 25/10/1370).
بر همين اساس، دغدغة ايشان حاکميت اخلاق حسنه در ساختار نظام اسلامي در کنار ديگر مؤلفههاي ديني و اجتماعي بوده، بر اين موضوع تأکيد دارد که اخلاق، تقوا و ايمان بايد در رفتار فردي و همچنين در سياستها و برنامههاي کلان کشور نفوذ و استقرار يابند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 14/3/1384). از منظر ايشان، توجه به ابعاد اخلاقي در کنار ساير ابعاد، وظيفهاي اساسي براي نظام اسلامي است و توجه به نظام اخلاقي بهمثابة موضوعي بنيادين براي هدايت افراد جامعه بهسوي سعادت و پيشرفت، اهميت فراواني دارد.
با توجه به نقش مقام معظم رهبري در تبيين انديشة اسلامي، اين پرسش مطرح ميشود که نظام اخلاقي در انديشة ايشان چه ويژگيهايي دارد و چگونه ميتوان از آن براي اعتلاي جامعه بهره برد؟ تحليل بيانات ايشان در حوزة اخلاق، نهتنها به درک بهتر ابعاد گوناگون فردي، اجتماعي و حکومتي نظام اخلاقي کمک ميکند، بلکه امکان بررسي و شناسايي اولويتهاي اخلاقي را فراهم ميسازد. اين اولويتها ميتوانند به اصلاح نگرش افراد، جامعه و مسئولان حکومتي نسبت به مقولة اخلاق منجر شوند.
اين مقاله با رويکردي نظاممند مسئلة اخلاق و جايگاه آن در فرهنگ و تمدن اسلامي را از ديدگاه مقام معظم رهبري بررسي کرده است. بنابراين در پي پاسخ به سه مسئلة اصلي در پژوهش، يعني چرايي نياز به نظام اخلاقي و پيامدهاي آن و اصول و مباني نظري و عملي مطرح ذيل آن است. بدينروي ابتدا ضرورت نظام اخلاقي و جايگاه آن در فرهنگ و تمدن اسلامي را بررسيده و آثار آن مانند تحقق عدالت اجتماعي و تداوم انقلاب اسلامي در جهت تبيين اهداف اين نظام معرفتي را تحليل کرده است. سپس از ميان اصول مطرح، مؤلفة «تزکيه و تهذيب» بهمثابة مهمترين اصل نظام اخلاقي اسلامي معرفي شده است.
ذيل بحث از مباني نيز به علت گستردگي بحث مباني نظري و ضرورت طرح در مقالهاي جداگانه، صرفاً مباني کاربردي در سطوح فردي، اجتماعي و حکومتي مد نظر قرار گرفته و تحقيق دربارة مباني نظري بهعنوان پيشنهاد پژوهشي مطرح گرديده است.
پيشينة بحث
با توجه به پژوهشهاي انجامشده، مقالهاي جامع و اختصاصي با عنوان «نظام اخلاقي از ديدگاه مقام معظم رهبري» تاکنون ارائه نشده است. تنها مقالهاي با عنوان «واکاوي ارزشهاي اخلاق حرفهاي مبتنيبر انديشة مقام معظم رهبري» (خانمحمدي، 1395، ص5-39) به تحقيق دربارة ارزشهاي بنيادي مطرح در ارزشمند کردن يک حرفه (همانند تقوا، مسئوليتپذيري، امانتداري و عدالتمحوري) اشاره کرده است.
اما تحقيق پيشرو با تمرکز بر نظام اخلاقي جامع در انديشة مقام معظم رهبري به روش «تحليل محتواي کيفي» به اين موضوع پرداخته و جامعة آماري آن شامل بيانات معظمٌله مرتبط با مؤلفههاي اخلاقي است. دادههاي استخراجشده با استفاده از اين مؤلفهها تجزيه و تحليل شده است تا ساختاري منسجم براي درک بهتر نظام اخلاقي اسلامي ارائه گردد.
۱. تبيين مفاهيم
۱-۱. «اخلاق» و «علم اخلاق»
واژة «اخلاق» در لغت بهمعناي «سرشت و خوي» است و بهصورت جمع «خُلق» و «خُلُق» آمده است که ميتواند شامل ويژگيهاي پسنديده يا ناپسند باشد. بهبيان ديگر، خُلق زيبا به صفات باطني و معنوي نيکو اشاره دارد، درحاليکه خَلق زيبا به ظاهر و آفرينش فيزيکي زيبا اشاره ميکند (حسيني زبيدي، 1414ق، ج6، ص337؛ ابنمنظور، 1414ق، ج2، ص469؛ جوهري، 1407ق، ج4، ص1471).
از ديدگاه صاحبنظران اخلاق، تعريف واحدي براي «اخلاق» وجود ندارد. بر اساس معناي لغوي، «اخلاق» به ملکهاي نفساني اطلاق ميشود که به شکلگيري افعال اختياري انسان کمک ميکند. در اين زمينه، «اخلاق» گاه بهمعناي کلي به مجموعه صفات نفساني اطلاق ميشود که به نحوة رفتار و چگونه بودن فرد اشاره دارد (مطهري، 1358، ص22).
برخي ديگر «اخلاق» را مترادف با «فضيلت» و مفاهيمي مانند «درست و خوب» در زبان انگليسي ميدانند (فرانکنا، 1381، ص28).
در ميان فيلسوفان غربي نيز مفهوم «اخلاق» معاني گوناگوني پيدا کرده است. اخلاق بهعنوان يک نهاد زندگي در کنار حوزههايي مانند علم و هنر ديده شده و بهصورت يک «نظام رفتاري» براي گروههاي مختلف تعريف شده است (مصباح يزدي، 1391، ص16-17).
ابنمسکويه از فيلسوفان اخلاق اسلامي، «اخلاق» را حالاتي پايدار در نفس انسان ميداند که بدون نياز به تأمل، او را به عمل واميدارد (زنجاني، 1375، ص57-58).
علامه مجلسي نيز «اخلاق» را ملکهاي نفساني ميداند که اعمال را بهراحتي و بدون تلاش فکري توليد ميکند، خواه اين صفات فطري باشند يا با تلاش و تفکر کسب شوند (مجلسي، 1403ق، ج67، ص372).
فيض کاشاني بر ثبات اين صفات در نفس انسان تأکيد دارد و معتقد است: اگر اين صفات از نظر عقل و شرع پسنديده باشند به آنها «اخلاق نيکو» و در غير اين صورت، «اخلاق بد» اطلاق ميشود (فيض کاشاني، 1384، ج5، ص95). بر همين اساس، صفات موقتي، مانند عصبانيت زودگذر يا رفتارهايي که با تأمل و بهطور مصنوعي ايجاد شوند، خارج از محدودة اخلاق قرار ميگيرند (مصباح يزدي، 1391، ص14-15).
براي «علم اخلاق» تعاريف متعددي بيان شده است. برخي علم اخلاق را علمِ داشتن صفات مهلکه و منجيه و چگونگي گرويدن به صفات نجاتبخش و رهاشدن از صفات هلاککننده دانستهاند (مدرسي، 1397، ص17؛ نراقي، بيتا، ج1، ص15-19). استاد مطهري با رويکردي ديگر، ضمن تأکيد بر جنبة عملي در مقايسه با جنبة شناختي، علم اخلاق را «علم چگونه بايد زيست» تعريف کرده است (مطهري، 1358، ص190).
بنابراين در يک تعريف جامع، «علم اخلاق» عبارت است از: دانشي از صفات خوب و بد و چگونگي اکتساب صفات خوب و زدودن صفات بد (ر.ک: مصباح يزدي، 1391، ص18).
مقام معظم رهبري با نگاه کاربردي «اخلاق» را بهمعناى پروراندن صفات نيك و خلقيات فاضله در دل و انعكاس آن در عمل دانسته (بيانات رهبر معظم انقلاب، 6/1/1385) و آن را به هواى لطيفى تشبيه كرده است كه وجود آن در جامعة بشرى موجب سلامت زندگى انسانها ميگردد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 29/4/1388).
2ـ1. «نظام اخلاقي»
در اينجا واژة «نظام» معادل واژة «سيستم» به کار رفته و بهمعناي مجموعهاي منسجم و سازمانيافته است که از سه عنصر اصلي «مباني»، «اصول» و «اهداف» تشکيل شده است (اعرافي، 1391، ص151). «نظام اخلاقي» در اين تعريف، مجموعهاي هدفمند از مباني، اصول و اهدافي است که بهطور هماهنگ براي تحقق ارزشهاي اخلاقي بر پاية نگرش اسلامي عمل ميکنند. اين نظام به گونهاي طراحي شده است که مجموعهاي از گزارههاي اخلاقي را که به صفات يا افعال اختياري انسان مربوط ميشوند، شامل ميگردد و به دستيابي انسان به کمال کمک ميکند. به بيان ديگر، صفات نيک انسان به رشد و تعالي او کمک ميکنند، درحاليکه صفات بد ميتوانند کمال او را به خطر بيندازند.
«نظام اخلاقي اسلام» نظامي فراگير، عام و شامل است که تمام ارتباطات مناسب و مفيد با خدا، خلق، خود، خانواده، جامعه و حتي روابط بينالملل را دربر ميگيرد. در اين نظام هيچ مسئلهاي خارج از ارزشهاي اخلاقي نميماند (مصباح يزدي، 1384، ص352). اين جامعيت و فراگيري نشان از اهميت اخلاق در تمام جنبههاي زندگي دارد و بدينروي نظام اخلاقي اسلام، همة رفتارها و تعاملات را هدايت و تنظيم ميکند.
مقام معظم رهبري نيز با ذکر ويژگي «نظام جاهلي» و محدود کردن انديشه به نظام مادي دنيا، بر اين نکته تأکيد دارد که در جامعه بايد نگاه توحيدمحور رواج يابد و نظام اخلاقي جامعه نظامي انساني و عاطفي و مبتنيبر فضايل باشد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 10/10/1373). اين تأکيد بر لزوم اخلاقمحوري در تمام جنبههاي اجتماعي و فرهنگي، اهميت نظام اخلاقي در انديشة اسلامي را برجسته ميکند.
۲. نظام اخلاقي از ديدگاه مقام معظم رهبري
در بررسي نظام اخلاقي از ديدگاه مقام معظم رهبري، با تکيه بر تعاريفي که از اخلاق و نظام اخلاقي ارائه شد و با در نظر گرفتن سه رکن اصلي هر نظام معرفتي (اهداف، اصول و مباني)، ابتدا به مواردي همچون ضرورت نظام اخلاقي، جايگاه عالي آن در فرهنگ و تمدن اسلامي و آثار آن که مبين اهداف اين نظام معرفتي است، اشاره ميشود. سپس از ميان اصول نظام اخلاقي قابل استنباط از بيانات رهبري، به مؤلفة «تزکيه و تهذيب» بهمثابة مهمترين اصل اشاره خواهد شد.
در ادامه نيز مباني نظري و کاربردي طرح و بررسي ميشود که از اين ميان، به علت گستردگي بحث مباني نظري و ضرورت طرح در مقالهاي جداگانه، صرفاً مباني کاربردي مد نظر قرار گرفته است.
1ـ2. ضرورت نظام اخلاقي (وظيفة اصلي نظام اسلامي)
اخلاق يکي از ابعاد سهگانة دين و هدف اساسي بعثت پيامبر اكرم معرفي شده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (مجلسي، 1403ق، ج67، ص372). اين مهم عامل قوام و اعتلاي ملتها و استمرار و استحکام حکومتها و عامل نشاط مادي و معنوي جوامع بهشمار ميرود. ازهمينروست که دين و اخلاق بهمثابة يک رکن ارزشمند، هدف دشمنان نظام است. هر کس دين و اخلاق را بيشتر دارد، به لب و حقيقت جمهوري اسلامي نزديکتر است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 27/1/76).
تلاش براي تهذيب و تزکية مردمان و آراستگي آنان به فضايل اخلاقي از اصليترين وظايف انبيا، حاکمان و رهبران ديني است. قانون اساسي يکي از اصليترين وظايف و اهداف حکومت ديني را توسعة اخلاق و معنويت در جامعه ميداند و مرجع اصلي براي تعيين سياستهاي کلان را «ولايت فقيه» دانسته است (قانون اساسي، بند1، اصل سوم).
از منظر مقام معظم رهبري جامعه بدون برخورداري افراد از خلقيات نيکو، نميتواند به هدفهاي والاي بعثت پيامبر دست پيدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالي انساني ميرساند، «اخلاق نيکو» بهمعناي پروراندن خلقيات فاضله در دل و جان و انعکاس آنها در عمل است. در جامعهاي که مردم دچار رذايل اخلاقي باشند، حتي اگر قانون هم بهطور دقيق مراعات شود، علم هم پيشرفت کند و تمدن ظاهري به منتهاي شکوه برسد، جامعة بشري مطلوب نيست؛ اما اگر فضايل اخلاقي بر دل و جان مردم حاکم باشند، حتي اگر از لحاظ مادي هم پيشرفتهاي زيادي نداشته باشد، مردم احساس آرامش و سعادت ميکنند.
ايشان با تأکيد بر ضرورت اخلاق در جامعه بر پرورش خلقيات اسلامي خاطرنشان ميکنند: قانون فردي و اجتماعي اسلام در جاي خود، وسيلههايي براي سعادت بشرند؛ اما اجراي درست همين قوانين احتياج به اخلاق خوب دارد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 6/1/1385).
بر همين مبنا، حقيقت اصلي انقلاب اسلامي و همة انقلابهاي الهي را تهذيب نفس و ساختن باطن و آراستهشدن به زيور اخلاق الهي و معنوي مبتنيبر دين ميداند و بدون دستيابي به اين تحول عميق، حاکميت دين را بيمعنا برميشمرد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/10/1370؛ 20/5/1386).
۲-۲. جايگاه عالي در فرهنگ و تمدن (محوريترين مسئلة فرهنگ)
در نگرش مقام معظم رهبري، هدف بعثت انبيا ايجاد جامعة فاضله و متمدن است؛ تمدني که همه چيز دارد؛ علم، اخلاق، سبک زندگي و... (بيانات رهبر معظم انقلاب، 14/1/1398). علاوه بر آن، مقولة «فرهنگ» از نظر تأثير در آيندة يک ملت، با هيچ چيز ديگري قابل مقايسه نيست. مطابق اين بيان، مسئلة فرهنگ عمومي مهم است، اگرچه ذيل فرهنگ، به بخشهايي از فرهنگ (مثل اخلاق) بيشتر توجه ميشود.
ايشان تحول دروني و اخلاق را نقطة آغاز تحول در وضعيت جامعه، کشور و زندگي ميداند که تضمينکنندة سعادت انسانهاست (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/9/1375). اسلام بنمايههاي چنين فرهنگي را معين کرده که عبارت است از: خردورزي، اخلاق و حقوق. اگر بهطور جدي به اين مقولات نپردازيم، تمدن نوين اسلامي شکل نخواهد گرفت (بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/7/1391).
بنابراين پيراستن چهرة فرهنگي کشور، از مسائل عمدة نظام اسلامي و يکي از خلأهاي ماست. بايد چهرة فرهنگي کشورْ نوراني، اسلامي و کاملاً منطبق با فضيلتهاي اخلاق اسلامي باشد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 29/3/1385).
در نگاه ايشان، «فرهنگ» عبارت است از: درک، برداشت، فهم، اعتقاد و باور انسانها و روحيات و خلقيات آنها در زندگي. براي مثال، ايثارگري، وجدان کاري، انضباط، تعاون اجتماعي، سازگاري اجتماعي، پرهيز از اسراف، اصلاح الگوي مصرف، و روحيه قناعت فرهنگ است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 25/6/1389).
فرهنگ با رويکرد اخلاقمحوري، بستر اصلي زندگي انسان و حرکت عمومي کشور است.
همچنين از منظر ايشان، علت سقوط تمدنها چيزي جز افول فرهنگ و اخلاق در آنها نيست و بعد اخلاقي فرهنگ بيشترين تأثير را در سياهة فرهنگ دارد. يکي از چيزهايي که حيات طيبه را تأمين ميکند، پيشراني در علم و تمدن جهاني است؛ اما انحطاط اخلاقي غرب موجب سقوط آنها از نردبان تمدن و نابودي آنها شده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 25/6/1394).
ازجمله عواملي که نظام ارزشي غرب و سلطة معنوي اين نظام را متزلزل کرده، بحران روبهافزايش اخلاقي و معنوي در غرب است. نشانة بارز آن رواج احساس پوچي، بيهودگي، و ناامني روحي در بين آحاد مردم، بهويژه در بين جوانهاست (بيانات رهبر معظم انقلاب، 13/6/1393).
ايشان با قطعيدانستن آيندة جامعه و جوانان در برافراشتن کاخ باعظمت اسلامي، بر اين باور است که خلقيات اسلامي زمينة لازم براي پيشرفت بهسوي تمدن را فراهم ميآورد و تلاش براي شکلگيري يک حرکت عظيم اجتماعي بهمنظور برآوردن اين خلقيات در زندگي مردم ضروري است.
اگر مردم اهل صبر و استقامت، توکل، تواضع، حلم، قناعت باشند و زيادهروي و اسراف نکنند، نسبتبه يکديگر بدبين و بيتفاوت نباشند، نسبتبه سرنوشت جامعه احساس مسئوليت کنند، حرص و افزونطلبي نداشته نباشد، جامعه به بهشت و گلستان تبديل ميشود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 1/1/1376) و اين دقيقاً برخلاف بهشتي است که تمدن غرب به بشر وعده داده بود.
اشکال غرب جدا كردن معنويت و اخلاق از علم و سياست و نظام زندگى و روابط فردى و اجتماعى است که به نسبيگرايي و شكاكيت در همة اصول (اصول اخلاقى، اصول عقلانى و اصول علمى) كشانده شده و اين تجربهاي است كه نميشود كسى از آن تقليد كند و خطاست كه راه به منزل نرسيدة غرب دنبال شود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/2/1384).
3ـ2. آثار نظام اخلاقي
آثار يک نظام اخلاقي که تبيينکنندة اهداف آن بهشمار ميرود، در منظر مقام معظم رهبري، هم در سطح داخلي و ملي قابل مشاهده است و هم در سطح جهاني و بينالمللي. براي مثال، در سطح ملي، تحقق عدالت اجتماعي که خود از اصول موضوعة نظام اجتماعي اسلام است، مبتنيبر مسئلة اخلاق است و در سطح جهاني، با تعليم خلقيات و ارزشهاي اخلاقي به دنيا ميتوان به هدف نهايي انقلاب (يعني انقلاب جهاني) رسيد.
1ـ3ـ2. اخلاق؛ عنصر رکني در تحقق عدالت
بر مبناي نگرش مقام معظم رهبري، عدالت اجتماعي تا حد زيادي وابسته به اخلاق است. البته بخش عمدة آن مربوط به مقررات و قوانين جامعه است، اما قوانين بدون اخلاق کارساز نيست. اگر اخلاق در جامعه تأمين شد، عدالت اجتماعي تأمين ميشود. خوي استکباري رژيم ايالات متحدة امريکا از اساس، يک مسئلة اخلاقي است. ريشة اخلاقي فاسد، يک نظام سياسي را اينگونه به ظلم و جور و تعرض و نامردمي و بيانصافي وادار ميکند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/4/1372).
امروز گرفتاريهاي دنياي بشري و گرفتاريهاي ناشي از طغيانهاي سياسي در عالم و طواغيت، به ريشههاي اخلاقي برميگردد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 7/9/1376).
از منظر مقام معظم رهبري، عدالت اجتماعي که يک امر اجتماعي محض و مربوط به حکومت، سياست و شيوة فرمانروايي در جامعه است، جز به برکت يک فرهنگ صحيح در اذهان يکايک مردم، تأمينشدني نيست. ازاينرو بايد از بين اولويتهاي فرهنگي، امور اخلاقي که ريشهايتر است، مشخص گردد و بر آنها تمرکز شود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/4/74).
از نتايج چنين جامعهاي آن است که زندگي معنوي و مادي را با هم دارد. جامعة اسلامي، هم دين و اخلاق و فرهنگ و معارف مردم را غني ميکند و هم به زندگي مادي و معيشت و کار و توليد و استخراج و اختراع آنها توجه دارد. در يک جامعة اسلامي، همة اينها تأمين شده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 28/3/1370).
۲-۳-۲. نظام اخلاقي؛ متمم انقلاب و عامل تداوم آن
مقام معظم رهبري علاوه بر تأکيد بر ضرورت تشکيل نظام توحيدي که انسانها بتوانند در آن نظام به تکامل عالي انساني و به اخلاق والاي انساني نائل شوند، به اهميت نقش نظام اخلاقي در تداوم انقلاب اشاره دارد و معتقد است: اگر اخلاق مردم اسلامي شود، تمام وعدههاي قرآن تحقق پيدا خواهد کرد و اين حرکت بايد تا اهداف نهايي و غايي پيش برود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 22/12/69).
ايشان معنويت و اخلاق را جزو اصول و اهداف اصلي انقلاب اسلامي ميداند و با يک حرکت دومرحلهاي، استقرار نظام اخلاقي در جامعه و گسترش آن در جهان را متمم اصلي انقلاب دانسته است: مرحلة اول شامل ۱. استقرار نظام اخلاقي در ميان خودمان؛ ۲. گسترش اخلاق اسلامي در ميان خودمان؛ ۳. ارزشي شدن خلقيات اسلامي در ميان خودمان، و مرحلة دوم شامل تعليم خلقيات و ارزشهاي اخلاقي به دنيا ميشود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/9/1375).
4ـ2. تهذيب و تزکيه؛ اساسيترين اصل نظام اخلاقي
توجه به مؤلفة «تهذيب و تزکية نفس» و پيادهسازي آن در ابعاد گوناگون فردي و اجتماعي، علاوه بر آنکه فرد و جامعه را به اهداف نظام اخلاقي نزديک ميسازد، آثار تعريفشده در مباحث قبل را نيز به دنبال دارد. اين اصل از چند جهت مهمترين اصل نظام اخلاقي بهشمار ميآيد:
1ـ4ـ2. برجستهترين هدف انبيا
قرآن کريم تزکية نفوس را برجستهترين هدف رسالت عامه ميداند: «رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِکَ وَ يعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ يزَکِّيهِمْ...» (بقره: 129). مقام معظم رهبري بر همين مبنا و همسو با کلام اميرالمؤمنين که صرف عمر در تهذيب را صالحترين کارها ميدانند: «الاشتِغالُ بتَهذيبِ النَّفسِ أصلَحُ» (خوانساري، 1366، ج1، ص348) ميفرمايد: واي به حال کساني که از لحاظ علم و عمل، روي خودشان کاري نکنند! زيرا برنامة اسلام خودسازي دائمي است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 12/5/1390).
مقام معظم رهبري با تکيه بر پيام واژة «إنّما» در کلام رسول اکرم: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، معتقد است: «إنّما» يعني همه چيز در اسلام، تحول دروني و فضيلتمندي جامعه و آراستن مردم به صفات معنوي و اخلاقي (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/9/1375).
بهعبارتديگر اساس کار در اسلام و حکومت اسلامي، اخلاق و تعالي اخلاقي انسانهاست (بيانات رهبر معظم انقلاب، 2/2/1377). در اين نگاه عمران و پرورش روح انسان از عمران طبيعت والاتر است و جامعه بدون اخلاق و معنويت نميتواند هدف يک ملت زنده و بيدار و باهوش قرار گيرد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 29/4/1388). ايشان بر اين باور است که همت اول افراد بايد تهذيب نفس و ساختن باطن و متجلي شدن به حلية اخلاق الهي و معنوي باشد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/10/1370).
۲-۴-۲. عامل رستگاري (بعد فردي)
اساساً يکي از شاخصهاي نظام الهي در نگرش مقام معظم رهبري، صلاح اخلاقي و رفتاري است. اين نظام انسانها را تزکيه و از مفاسد و رذايل اخلاقي، پاک ميکند و آنان را بااخلاق ميسازد: «وَ يزَکِّيهِمْ وَ يعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ» (جمعه: 2). «تزکيه» يکي از پايههاي اصلي است؛ يعني پيغمبر روي يکايک افراد کار تربيتي و انسانسازي ميکردند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 28/2/1380). قرآن نيز بهعنوان کتاب هدايت، تربيت و انسانسازي، تحقق هرگونه رستگاري انسان و رستن و شکفتن او در عالم قرب و نور حق را مشروط به تزکيه و پيراستن نفس از تعلق به ماسوي الله و آلودگيها اعلام ميدارد.
اين درحالي است که از بعد معرفتشناسي، دنيا، نفس و سود و زيان روح بهخوبي شناسانده شده و کمال روح، در تزکيه معرفي شده است (جوادي آملي، 1395، ص224). قرآن ميفرمايد: «قَد أَفلَحَ مَن زَكَّيهَا وَ قَد خَابَ مَن دَسَّيهَا» (شمس: 9-10) و «قَد أَفلَحَ مَن تَزَكَّى» (اعلي: 14-15).
3ـ4ـ2. مؤثر در رشد و تعالي جامعه (بعد اجتماعي)
مقام معظم رهبري بر مبناي آيات و کلام معصومان علاوه بر نقش تهذيب نفس در اعتلاي روحي و اخلاقي، بر جايگاه آن در ابعاد اجتماعي زندگي تأکيد دارند. ايشان در مقام تحليل فاجعة کربلا، به طرح و تلاش امام سجاد در تهذيب روحي و اخلاقي جامعه اشاره دارد: امام سجاد به تعليم اخلاق در جامعة اسلامي کمر بست؛ زيرا طبق تحليل امام، بخش مهمي از مشکلات اساسي دنياي اسلام در فاجعة کربلا ناشي از انحطاط اخلاق مردم بود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/4/1372).
ايشان آميخته کردن زندگي مردم با ارزشهاي اسلامي را از وظايف معلمان روحي جوامع بشري ميداند و بر ضرورت پيوستگي تزکيه و تعليم و تلاش براي تحقق فضيلت جامعه تأکيد ميورزد و در تبيين اين ضرورت، به تلاش پيامبر براي جاانداختن ارزشهاي اخلاقي اشاره ميکند. از منظر ايشان، پيامبر بهعنوان معلم اخلاق، رفتاري را در پيش ميگيرد که اخلاق اسلامي در جامعه به شکل ثابت درآيد. با عقايد غلط جاهلي و تهماندههاي رسوبکردة اخلاق غيراسلامي مبارزه مينمايد و در مقاطع مناسب، کاري ميکند که فضاي جامعه با اخلاق ممزوج شود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 28/7/68).
به فرمودة ايشان اگر يک جامعه بخواهد اخلاق صحيح اسلامي را در خود به وجود آورد، محتاج همين روش است؛ يعني توجه به تزکيه در فرايند تعليم؛ مثل طبيبي که در درمان مريض، فقط به گفتن و تجويز اکتفا نميکند، بلکه او را در محل مخصوص قرار ميدهد و آنچه را لازم دارد به او ميدهد و آنچه را براي وي مضر است، از او بازميگيرد.
همچنين تشبيه اخلاق به هواي لطيف در تأمين هواي سالم جوامع، نشان از جايگاه اخلاق و نقش آن در پيشرفت حيات فردي و اجتماعي انسانها دارد. ازاينرو در قرآن کريم در چند جا «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ» (جمعه: 2)، تزکيه که همان رشد اخلاقي دادن است، جلوتر از تعليم آمده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 29/4/1388).
5ـ2. مباني عملي و کاربردي نظام اخلاقي
بيشک با توجه به لايههاي هر فرهنگ، اعم از باورها، ارزشها، هنجارها و نمادها، هرگونه تحول در رفتار جوامع، نيازمند تغيير در بنيادهاي نظري و اعتقادي افراد آن جامعه است. طالب تحول رفتار و خلقيات جامعه بايد با شناخت اين بنيادهاي مؤثر در رفتار و منش مردمان، به اصلاح و ارتقاي آن بپردازد. بهعبارت ديگر، شناخت مباني حاکم بر حوزة رفتار آدمي بر پاية نگرش اسلامي، زيربناي طراحي هرگونه الگوي مفهومي يا عملياتي تحول در نظام اخلاقي است.
مقام معظم رهبري در مقابل قدرتهاي مادى که از اخلاق بويي نبردهاند و منطق صاحبان آنها منطق جنگل است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 29/4/1382)، نوع تلقي و بينش اسلامي از کائنات، عالم و انسان را مبناي سياستها و خطوط اصلي نظام اخلاقي جامعه اسلامي ميداند. اين مباني بهطور خلاصه عبارتاند از: اعتقاد به توحيد و بيهوده نبودن نظام آفرينش و انسان؛ اعتقاد به کرامت و تکريم انسان؛ اعتقاد به تداوم حيات پس از مرگ؛ اعتقاد به حيات طيبه و جريان داشتن عالم به سمت صلاح؛ و حاکميت حق (بيانات رهبر معظم انقلاب، 12/9/1379؛ نيز ر.ک: انتشارات انقلاب اسلامي، 1398، ص49-58).
مجموعه مباني نظري مد نظر مقام معظم رهبري، بهعلت گستردگي بحث، بايد بهصورت مجزا بررسي گردد. ليکن علاوه بر مباني نظري، مباني عملي و کاربردي نظام اخلاقي در سطوح فردي، اجتماعي و حکومتي با ذکر نمونههاي عملي نيازمند بررسي است:
1ـ5ـ2. تفکيک فضايل و رذايل اخلاقي در عرصة شخصي، اجتماعي و ملي
از منظر مقام معظم رهبري، فضيلتها همان جنود عقل و رذيلتها، جنود جهل است. جنود عقل همان اخلاق اسلامي و جنود جهل اخلاق طاغوتي است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 9/1/1381). ايشان ضمن ارائة فهرستي از فضايل و رذايل اخلاقي در حوزههاي گوناگون حيات فردي، اجتماعي، خانوادگي، ملي و حکومتي، عوامل مؤثر در رشد اخلاقي و موانع آن را بيان ميکند.
توجه به تقسيمبندي دقيق رهبري در سيره و رفتار رسولالله در دو عرصة شخصي و حکومتي، نشانگر آن است که کارگزاران و عناصر مؤثر در اعتلاي اخلاق جامعه، همچون معلمان، استادان، روحانيان و روشنفکران، هرکدام داراي دو بعد مجزا در حرکت خود هستند که بايد از يکديگر تفکيک شوند:
الف) تفکيک اخلاق شخصي و اخلاق حکومتي پيامبر
تفکيک ابعاد زندگي پيامبر موجب ميشود تا فراگيران با شناخت مختصات ارزشي و اخلاقي حيات و حدود شخصي رسولالله از يکسو و حيات و حدود حکومتي ايشان از سوي ديگر، بهدرستي از ايشان الگو بگيرند؛ همچنانکه اين دقت در گروههاي مرجع جامعه، همچون مسئولان، کارگزاران و رهبران، و معلمان علمي و اخلاقي جامعه نيز حاکم است.
براي مثال، از خصوصيات برجستة پيامبر ميتوان به راستگويي، صبر، بردباري، امانتداري، پاکدامني، شجاعت، زهد، بخشنگي، گذشت و استقامت ايشان اشاره کرد؛ اما از نظر اخلاق حکومتي، آن حضرت عادل و با تدبير، حافظ قانون، عهدنگهدار، رازدار، نسبتبه دشمنان بهشدت سختگير و نسبت به دوستان دلرحم بودند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/2/1379).
ب) تفکيک اخلاق فردي، اجتماعي و ملي
اخلاق در يک رويکرد عيني، به الگوي رفتار ارتباطي درونشخصي و برونشخصي، مبتني بر رعايت حقوق فرد و ديگران نيز تعريف شده است. در اين تعريف، الگوي رفتار ارتباطي درونشخصي و برونشخصي مبتنيبر رعايت حقوق طرف مقابل است (فرامرز قراملکي، 1388، ص122-126).
تقسيمبندي ديگر در خصوص فضايل و رذايل که در بيانات رهبري به آن اشاره شده، تفکيک فضايل و رذايل اخلاقي در حوزة شخصي، اجتماعي و ملي است. از منظر ايشان، اخلاق اسلامي دامنة وسيعي دارد که بخشي از آن مربوط به خود انسان است (مثل صبر، شكر، اخلاص و قناعت)؛ بخشي در رابطه با انسانهاي ديگر است (مثل گذشت، تواضع، ايثار و تکريم انسانها)؛ بخشي هم در رابطه با مجموعة جامعة اسلامي است. اينها همان چيزهايي است که بيشترين تلاش همة انبيا و اوليا و بزرگان اديان الهي براي آن بوده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/9/1375). اين تقسيمبندي کمک ميکند تا بتوان آثار و آسيبهاي فضايل و رذايل را در حوزههاي فردي، حکومتي و ملي شناسايي و مديريت کرد.
براي مثال، تفاوت آثار غرور در عرصة فردي بهعنوان رذيلت، و فضيلت شمردن همان در عرصة ملي، به آثار دقيق اين تقسيمبندي اشاره دارد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 18/9/1370). همچنين با توجه به تفاوت آثار آفات اخلاقي (همچون تکبر و خودبرتربيني) در سطح عمومي و زمامداران، مشخص ميشود که در اوّلي صرفاً مانعي براي رشد اخلاقي فرد است، ليکن در سطح مديران، از جمله موانع اصلي اجراي عدالت در جامعه بهشمار ميرود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 18/7/1385).
با همين نگرش در توجه به اصلاح اخلاق فردي، به سه نوع استغفار اشاره کردهاند: استغفار از گناهان متعارف فردي، استغفار سياستمداران از گناهاني که ملتي را تحت تأثير قرار ميدهند، و استغفار از گناهان جمعي ملتها. به دنبال آن، پنج نوع استغفار را به مسئولان کشور متذکر ميشوند: استغفار از اختلاف فکري، خودخواهي ـ بهمعناي وسيع کلمه ـ غفلت از خدمت به مردم، غفلت از مباني اقتدار ملي، و غفلت از دشمن (بيانات رهبر معظم انقلاب، 8/8/1384).
۲-۵-۲. تطبيق ارزشهاي اخلاقي در عرصههاي زندگي
تطبيق ارزشهاي اخلاقي در حوزههاي خاصي از زندگي فردي و اجتماعي، از مباحث نوپايي است که در مجامع علمي با عنوان «اخلاق کاربردي و حرفهاي» ظهور کرده است؛ مانند اخلاق زندگي، اخلاق سياست، اخلاق جنسي، و اخلاق دانشجويي.
در تعريف «اخلاق کاربردي»، صاحبنظران تعاريف مختلفي ارائه دادهاند، از کاربرد هنجارهاي کلي در عرصههاي خاص و جزئي که اخلاق کاربردي را کاملاً مترادف «اخلاق هنجاري» گرفته تا کاربرد نظريههاي اخلاقي در مسائل اخلاقي براي حل بيطرفانة اين مسائل (ر.ک: فلاح، 1402، ص117-120؛ اسلامي، 1396، ص8).
در اينجا با در نظر گرفتن تعريف اول، يعني کاربرد هنجارهاي کلي در عرصههاي خاص، به نمونههايي از آن اشاره ميشود:
۱. اخلاق زمامداران و کارگزاران
رهبر نظام اسلامي در نگاهي مسئولانه و هدايتگرانه، به تعيين و تحديد حدود رفتار و اخلاق حکومتي حاکمان و کارگزاران در چارچوب نظام اسلامي ميپردازد. در نظام اسلامي همه مسئولاند و مسئوليت مسبوقبه صيانت و سياست نفس است.
بنا به فرمايش حضرت علي: «مِن حَقِّ المَلِكِ أن يَسُوسَ نَفسَهُ قَبلَ جُندِهِ» (تميمي آمدي، 1337، ج1، ص385)؛ هر سياستمداري بايد سياستمدار نفس خود باشد. همچنين بزرگترين امير کسي است که اسير هوا و هوس نباشد: «أجَلُّ الاُمَراءِ مَن لَم يَكُنِ الهَوى علَيهِ أميرا» (تميمي آمدي، 1337، ج1، ص205).
رياستطلبي بدترين و تلخترين سختي است که انسان در درون نفس به آن مبتلاست (جوادي آملي، 1395، ص264). ازاينرو معيار سقوط يا ماندگاري حکومتها مراعات اصول و ارزشهاي اخلاقي، غرور حاکمان، منزوي ساختن خوبان و ترجيح حاکميت بدان است؛ چنانکه اميرالمؤمنين ميفرمايند: «يُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ اَلدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْيِيعِ اَلْأُصُولِ وَ اَلتَّمَسُّكُ بِالْفُرُوعِ وَ تَقْدِيمِ اَلْأَرْذَالِ وَ تَأْخِيرِ اَلْأَفَاضِلِ» (خوانساري، 1366، ج6، ص450).
مقام معظم رهبري با توجه به نقش و جايگاه حاکمان در تحقق آرمانهاي حکومت ديني، بر اتصاف کارگزاران نظام به خصايل اخلاقي و معنوي، تلاش براي حاکميت قسط و عدل و فضيلتمندي اخلاقي مردمان تأکيد ورزيده است. علاوه بر آن، با ردّ برخي ديدگاهها مبنيبر شخصي شمردهشدن حوزة عقيده و اخلاق به گونة مطلق، هرگونه برخورد سليقهاي با منصب و موقعيت، از سوي حاکمان و کارگزاران را مردود و منتفي اعلام ميدارد. ايشان آراستگي به اوصاف اخلاقي را نتيجة باورهاي ديني مبتنيبر مباني پيشگفته ميداند. ازاينرو وظايف برخاسته از مباني فوق، در عرصة ديني و اخلاقي عبارتاند از: عبوديت و اطاعت خداوند، ترجيح فلاح اخروي بر سود دنيوي، تلاش و هدفگرفتن تعالي انسان، اصل مجاهده و مبارزه با تنبلي و بيتعهدي و بيعملي خود و همچنين اميد به پيروزي به شرط تلاش و جهاد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 12/9/1379).
ايشان پس از بيان بنيادهاي نظري رفتار مسئولان و وظايف آنها به بيان برخي فضايل و رذايل اخلاقي در جهت رشد اخلاق فردي و اجتماعي پرداخته است. ازجملة اين فضايل خوشرويي است که مسئول جمهوري اسلامي بايد با مردم، بهويژه مراجعان خود، بهمعناي حقيقي کلمه با خوشرويي برخورد کند. البته از منظر ايشان اخلاق اسلامي شامل همة خلقيات خوب است. صبر، علم، زهد، تقوا و غير آن، همه اخلاق اسلامي است. اما خوشرويي يکي از برترين نمودهاي اخلاق اسلامي است؛ زيرا در صورت بياعتنايي يا تندي، ممکن است کسي از اصل دين و انقلاب زده شود.
آرمانطلبي، خداخواهي، خدمترساني، پايبندي به ارزشها و قرب الهي و عبرت، رعايت تقوا و توکل بر خدا نيز فضايلي هستند که بايد کارگزاران داشته باشند. رعايت تقوا، اخلاق و ادب اسلامي در گفتوگوها و مباحثات ازجمله مباحث مهمي است که نمايندگان محترم مجلس بايد به آن توجه نمايند. ايشان به نمايندگان تأکيد ميکند که بايد توجه داشته باشند که هر کار و گفتار آنها در جامعه منعکس ميشود و تأثير سياسي و اخلاقي ويژه بر فضاي کشور ميگذارد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/3/1371).
ايشان همچنين در توصيه به کارگزارن نظام، با اشاره به تفاوت تأثير گناه يک مسئول و گناه يک انسان معمولي، به اجتناب از رذايلي همچون توجه به زخارف دنيا، انحصارطلبي، طغيان و سرکشي، اشرافيگري، تجملگرايي، افزونخواهي، قدرتطلبي و اسراف اشاره دارند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 18/7/1385).
۲. اخلاق معلمان و استادان
در منظومة فکري مقام معظم رهبري، بر الزامات اخلاقي نظام آموزش عالي تأکيد فراوان شده است. ايشان با نگاهي جامع، حتي فراتر از نگاه ملي، در سطح بينالمللي، مجموعهاي از رمزهاي اخلاقي متناسب با ساختار حرفهاي آموزش عالي در ابعاد آموزشي، پژوهشي، فرهنگي و سياسي را ناظر بر هويت فردي، سازماني، ملي و بينالمللي مطمح نظر قرار داده است. همچنين با تأکيد بر استفاده از ميراث معنوي و اخلاقي محيط علمي خودمان، به اين نکته متذکر ميشود که غربيها براي ادارة کشورهاي جهان سوم برنامهريزي کردند تا اين کشورها با اخلاق، شيوه و سبک زندگي آنها تربيت شوند و رشد کنند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/8/1394).
ازاينرو توجه به نقش بيبديل معلم در عرصة آموزش عمومي و عالي و استفاده از ظرفيت اين دو نهاد تعليم و تربيت در مهياسازي جوانان براي دستيابي به تمدن بالندة اسلامي، از نگاه تيزبين ناخداي انقلاب دور نمانده و به روشهاي گوناگون سعي در تبيين وظايف علمي و اخلاقي استادان و معلمان در روند تحول جامعة اسلامي داشته است.
ايشان اعتماد به نفس شخصي و ملي، شاگردپروري و دانشجوپروري، پرکاري و خستگيناپذيري، اجتناب از تنبلي، شجاعت علمي، اجتناب از تقليد، باور ملي و علمي، داشتن زبان تشويق به جاي زبان يأس و دلسردي را ارتقادهندة هويت ملي و ديني و تلاش براي تربيت ديني دانسته است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 17/2/1393؛ 20/3/1397).
همچنين بر وابستگي اخلاق به آموزشوپرورش و اهميت الگوسازي بهمثابة اساسيترين کار در آموزشوپرورش تأکيد دارد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 13/2/1391).
هر معلم يک پرورنده ـ يعني معلم اخلاق ـ هم هست... گاهي يک معلم سرِ کلاس... در زمينة خداشناسي يک کلمه بر زباناش جاري ميشود که گاهي آن يک کلمه، بيش از يک کتاب در ذهن دانشآموز اثر ميگذارد و باقي ميماند... معلم منيعالطبع، معلم صبور، معلم متدين، معلم متين، اين خصوصيات و خصلتها را با رفتار خود به دانشآموز خود منتقل ميکند، ولو يک کلمه هم در اين زمينهها حرف نزند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 17/2/1396).
در نگرش رهبري، استاد دانشگاه نيز به همين شکل، با روش و منش ـ نه با درس اخلاق ـ ميتواند اين تأثيرات را در جوان امروز خلق کند. اينکه «استادان فرماندهان جنگ نرماند»، بهاينمعناست. اگر آن جوان افسر جوان جنگ نرم است، استادْ فرماندة اوست (بيانات رهبر معظم انقلاب، 13/4/1394).
۳. اخلاق پزشکان و پرستاران
توجه معظمٌله به مسائل اخلاقي در جمع جامعة پزشکان و پرستاران، حاکي از ضرورت توجه به اخلاق حرفهاي در ميان اين قشر است. مقام معظم رهبري خطاب به جامعة درمان و بهداشت کشور، با تأکيد بر ارتباط فرهنگ و اخلاق و مسئلة استقلال يک کشور، متذکر ميشود: اگر يک ملت از لحاظ سياسي تحت تأثير قدرتهاي بزرگ نباشد، اما فرهنگ و اخلاق و عقايد و باورهاي دشمنان و بيگانگان در ميان اين ملت رواج داشته باشد، اين ملت نميتواند ادعاي استقلال کند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 15/9/1368).
مقام معظم رهبري اخلاق پرستاري را مثل اخلاق پزشکي يک وظيفه ميداند و خطاب به پرستاران ميفرمايد:
اجر شما بسيار زياد است، تکليف شما هم بسيار سنگين است؛ چون بيمار انساني يک ماشين نيست، يک مجموعة آهن و فولاد و پيچ و مهره نيست، فقط جسم نيست. روح انسان، احساسات انسان، عواطف انسان، بهخصوص در هنگامي که مريض است، دردمند است، خيلي نيازمند لطف است، نيازمند نوازش است.
پرستار کار سختي را بر عهده دارد، اجر بزرگي را هم دارد؛ اما وظيفة سنگيني هم دارد. اين تعادل ميان وظيفه و پاداش، ميان حق و تکليف، يکي از ارکان بزرگ مفاهيم اسلامي و مباني اسلامي است... حقيقتاً بايد منشور اخلاقي پرستارها فراهم شود، ميثاق پرستاري و معاهدة پرستاري بايد تعليم داده شود و تدريس شود. پرستار عظمت کار خود را ـ که طبعاً اين عظمت کار، ملازم با اهميت شخصيت خود اوست ـ بداند؛ کار را آنچنانکه شايسته است، انجام دهد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 1/2/1389).
۴. اخلاق روحانيان
مقام معظم رهبري معتقد است: وظيفه و هدف روحانيان در تبليغ، موعظه براي تزکية مردم، تبيين معارف ديني و ارائة الگو به مردم با ذکر مصائب، براي کيفيت بخشيدن به حرکت در راه هدفهاي بزرگ است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/4/1370).
وظيفة اساسى روحانيت هدايت مردم به سمت اهدافى است که قرآن کريم و نيز پيامبران در طول تاريخ نبوت، آنها را ترسيم کردهاند و وسيلة آن، انذار و ترساندن است: «لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً» (فرقان: 1)؛ «أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ» (نوح: 1)؛ «أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ اَلْحَسْرَةِ» (مريم: 39).
روحانيت در موضع کسي که ميخواهد ميراث فخيم علماي دين در طول اين هزار سال را حفظ کند و هدايت مردم را استمرار دهد، بايد به منقلب کردن دلها، روشن کردن ذهنها، تصحيح مسيرها و جهتگيريها، خالص کردن عملها و تحول دروني مردم به يک مؤمن واقعي با اخلاق حقيقي اسلامي همت بگمارد. البته اين تحول را بايد اول از خود شروع کند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 22/12/1369).
ايشان طلاب را به درس گرفتن از زندگي ائمة اطهار و حفظ اخلاق اسلامي توصيه ميکند. از غيبت کردن، افترا زدن، بددلي و دشمني، ايجاد اختلاف، فتنهانگيزي، نقل اخبار دروغ يا نامعلوم و مغشوش کردن ذهنها و دلها نسبتبه يکديگر نهي مينمايد و اين کارها را دور از رويه ائمة اطهار ميداند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 21/6/1373). همچنين اساس کار روحانيان را اعراض از دنيا و دل نبستن به زخارف دنيا معرفي مينمايد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 2/8/1389). همچنين تزکيه، لذتگريزي و ترک گناه را اساس توفيق در مستحبات و دعا و ذکر معرفي ميکند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/7/1377).
۵. اخلاق فراگيران دانش
مقام معظم رهبري معتقد است: علم به همراه دين و اخلاق براي بشريت مفيد است و بهطور قطع علم هرقدر هم پيشرفت کند، اگر از اخلاق و دين فاصله بگيرد، به حال بشريت مفيد نخواهد بود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 25/6/1385). ايشان بر تعليم انديشيدن و تعقل به جوانها و نيز تعليم اخلاق اسلامي، حلم، اجتناب از شتابزدگي در کارها، اجتناب از تندخويي و اعمال خشونت، زبان لين داشتن، در زندگي روزمره، بنا را بر تأمل و تدبر گذاشتن، جوانب را ديدن، و برخورد عاقلانه و منصفانه با امور داشتن تأکيد دارد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 2/2/1377).
همچنين به اين نکته متذکر ميگردد که همانند حيطة علم، در زمينة معنويت و اخلاق هم بايد آرمانگرا بود. محيط دانشگاه بهسبب اينکه محيط جوان است، بايد محيط پاکيزهاي باشد و خيال نکنند تقيد به دين و پايبندي به دين و اخلاق در دانشگاه لزومي ندارد و مطلوب نيست (بيانات رهبر معظم انقلاب، 16/5/1391).
ازجمله رذايل اخلاقي که ايشان جوانان را به اجتناب از آن توصيه ميکند خودخواهي و غرور است که امّالفساد معرفي گرديده است. عامل ريشهکردن آن هم دعا و خاکساري در پيش خداوند با خواندن دعا و نافله و تذکر و توجه، حتي در قالب زماني يک ساعت از شبانهروز، انس با خدا و حضرت وليعصر و انس با قرآن و تدبر در آن و خودسازي و تربيت بهواسطة آن است تا کدورت و سياهي و آلودگي رواني را برطرف کند. ايشان آلودگي و فساد روابط اجتماعي را موجب دورشدن انسان از فلاح و کمال ميداند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 1/12/1370؛ 3/10/1376؛ 14/2/1387).
۶. اخلاق نظاميان
رهبر انقلاب با توجه به نقش نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي، به هدايت و راهنمايي آنان بهمنظور رشد و اعتلاي اخلاقي و معنوي ميپردازد تا متناسب با حوزة مأموريت و اهداف سازماني خود، تکاليف و مسئوليتهاي خويش را انجام دهد. ايشان تفاوت ارتش جمهوري اسلامي با ارتش قدرتهاي استکباري را در برخورداري از مؤلفة اخلاق ميداند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 8/8/1398).
ايشان معتقد است: ارتش جمهوري اسلامي در حقيقت، يک پديدة جديد و متفاوت از ارتش گذشته است. يک هويت جمعي و ساختار جديد است که بر مبناي يک نوسازي به معناي درست کلمه بنا شده است.
ارتش جمهوري اسلامي در حقيقت يک پديدة جديد است. کسي گمان نکند که ارتش امروز تداوم ارتش گذشته است. اين مجموعه و اين هويت جمعي يک ساختار جديد است که بر مبناي يک نوسازىِ بهمعناي درست کلمه بنا شده است... هر کس که دين و اخلاق را بيشتر دارد، به لبّ و حقيقت جمهوري اسلامي نزديکتر است... امروز... ارتش... سهم وافري از دين و اخلاق، روابط و عملکرد و ايمان ديني و احترام به مباني اخلاقي را برده و يا در خود به وجود آورده و براساس آن، کار و تلاش کرده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 27/1/1376).
در مجموعة سپاه نيز تقوا و خداپروايي در انجام مسئوليت و تکاليف بندگي، عاملي است که از نگاه رهبري ميتواند اين نهاد را بر صراط مستقيم الهي حفظ کند. ايشان بر مراقبت دائم حرکات، اعمال، رفتار و گفتار تأکيد و توصيه ميکند که خود را رها نسازيد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 26/6/1376).
همچنين شاکر بودن به نعمت، اقرار به نعمت خدايي، اجتناب از غرور، حقمحوري در زندگي شخصي و حرفهاي ـ نه شخصمحوري ـ و برخورد کريمانه با ديگر افراد و سازمان نيروهاي مسلح را مورد تأکيد قرار ميدهد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 26/6/1370).
۷. اخلاق انتخاباتي
يکي از عرصههاي حيات اجتماعي و سياسي در جامعة اسلامي که بايد ارزشهاي اخلاقي در آن رعايت شود، عرصة انتخابات است. افراد جامعه، چه بهعنوان نامزد انتخاباتي، چه بهعنوان رأيدهنده و چه بهعنوان طرفدار و فعال ستادي يک نامزد انتخاباتي، محدود به بايستهها و نبايستههاي اخلاقي هستند که مقام معظم رهبري بهعنوان راهبر نظام اسلامي به آنها توجه کرده است.
ايشان به دو طرف شرکتکننده در انتخابات و رقبا و طرفداران آنان توصيه ميکنند که در برخورد با مباحث و مواضع رقيب، برخوردي بزرگوارانه نشان دهند و از رفتارهاي ناشايست شهروند اسلامي پرهيز کنند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/10/1386).
اجتناب از اهانت، تهمت، بدگويي و بداخلاقي، رعايت موازين اخلاقي، اجتناب از ايجاد کدورت و پرهيز از رفتارهاي زشت از ديگر توصيههاي ايشان در فرايند انتخابات است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 31/2/1376).
ايشان با اشاره به فرمودة امام خميني که «مجلس عصارة فضايل ملت است»، بر وجود فضايلي همچون مجاهدت، عزت نفس، اعتمادبهنفس، اميد، ايثار، توان ايستادگي در مقابل مشکلات در نمايندگان مردم تأکيد دارند. ايشان به پرهيز از نسبت دادن اتهامات به رقيب، فريب مردم با شعارهاي غير واقعبينانه، رعايت ملاحظات اخلاقي در مناظرات و مصاحبهها و همچنين پرهيز از هنجارشکني توصيه کرده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 6/3/1400).
عليرغم وجود اختلافات سياسي، ايشان تخريب ذهن مردم نسبتبه يکديگر را داراي اشکال ميداند و همگان را به اتحاد، همدلي، وحدت و يکپارچگي در مقابل دشمن واحد فراميخواند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 15/1/1371).
۸. اخلاق اجتماعي و ملي
خلقيات ملي در چگونگي سرنوشت ملتها تعيينکننده است و مقولة فرهنگ به لحاظ تأثير آن در شکلگيري آيندة ملتها و سرنوشت کشورها با چيز ديگري قابل مقايسه نيست. به تعبير رهبري، اگر خلقيات اسلامي در جامعهاي رواج پيدا کند، آن جامعه به گلستان تبديل ميشود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 1/1/1376).
ايشان معتقد است: امروز اخلاقيات زيادي در کشورمان مورد نياز است که بايد بهصورت اخلاق ملي دربيايد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 25/6/1387). بايد با برنامهريزي، اين خلقيات عمومي و اجتماعي براي ملت ايجاد شود؛ مثل وجدان کاري و انضباط اجتماعي. خصوصيات برجستة ايمان، همان چيزي است که يک ملت را پيش ميبرد و او را قادر ميسازد تا دنياي خود را بسازد؛ دنيايي که غرق در ماديت نيست و در آن اخلاق، شرف، معنويت، انصاف و عدالت وجود دارد؛ چيزي که در دنياي مادي موجود نيست (بيانات رهبر معظم انقلاب، 3/2/1376).
رهبري جوانان را به احراز آمادگي براي برافراشتن کاخ باعظمت تمدن اسلامي ترغيب ميکند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 29/5/1376)، خلقيات اجتماعي را زمينهساز پيشرفت بهسوي تمدن اسلامي ميداند و تبديل خلقيات بد به خلقيات خوب و مؤثر را يک تکليف بهحساب ميآورد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 7/9/1376).
ايشان همواره بر ترويج خلقيات اجتماعي با استفاده از زمينهها و ظرفيتهاي قانوني در جامعه و انتخاب درست شخصيتها و نهادهاي متصدي اين امر تأکيد کرده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/9/1373).
خلقياتي که رواج آنها در جامعه ضرورت دارد و ميتواند جامعه را به مدينة فاضله تبديل کند عبارت است از اينکه مردم اهل صبر و استقامت شوند، اهل توکل، تواضع و حلم باشند، نسبتبه جامعه احساس مسئوليت کنند و در جامعه قناعت وجود داشته باشد. همچنين مواردي همچون انضباط اجتماعي، وجدان کاري، نظم و برنامهريزي، ادب اجتماعي، توجه به خانواده، رعايت حقوق ديگران، کرامت انسان، اعتمادبهنفس ملي، شجاعت شخصي و ملي، قناعت، امانتداري، درستکاري، زيباييطلبي، و نفي مصرفزدگي از سوي ايشان مورد توجه قرار گرفته است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 11/9/1383).
2-۵-3. مناسبات نظام اخلاقي و سبک زندگي
علم اخلاق دانش چگونه زيستن است. اگر هدايت، ساماندهي و تحول آدميان در سه بعد «بينش»، «ارزش» و «کنش» باشد، لاية آشکار هويت يک جامعه، کنشها و سبک زندگي آن است. در يک جامعة متعالي، ميان سبک زندگي در عرصههاي مختلف با باورها و ارزشهاي آن، ارتباطي وثيق و معنادار است.
مقام معظم رهبري سبک زندگي، رفتار اجتماعي و شيوة زيستن را بعد مهمي از ابعاد پيشرفت برشمرده، معتقد است: حتي اگر اعتقادي به معنويت و رستگاري معنوي نداشته باشيم، باز هم پرداختن به مسئلة سبک زندگي و برخورداري جامعه از امنيت رواني و اخلاقي، اهميتي بسزا و اساسي دارد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/7/1391).
ايشان به ضرورت تحقق تمدن نوين اسلامي، بهعنوان نقطة هدف انقلاب اسلامي اشاره داشته و دو بخش ابزاري و اصلي تمدن را معرفي کرده است. بخش ابزاري تمدن شامل مواردي همچون پيشرفت علمي، صنعتي، سياسي، اقتصادي، و اقتدار نظامي و سياسي است؛ اما بخش اصلي تمدن همان سبک زندگي است که متن زندگي انسان را شامل ميشود.
رهبري سبک زندگي را در موضوعاتي همچون نوع مسکن، لباس، الگوي مصرف، مسئله خانواده، تفريحات، کسبوکار، رفتار اجتماعي، آموزش و پرورش، و ساير حوزههاي اجتماعي مطرح کرده است. مسئلة خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن و لباس، الگوي مصرف، نوع خوراک و آشپزي، تفريحات، مسئلة خط و زبان، مسئلة کسبوکار، رفتار در محل کار، دانشگاه و مدرسه، در فعاليت سياسي، ورزش و رسانه، رفتار با پدر و مادر، همسر، فرزند، رئيس، مرئوس، رفتار با پليس و مأمور دولت، سفرهاي ما، نظافت و طهارت ما، رفتار با دوست و دشمن و بيگانه، اينها بخشهاي اصلي تمدن است که متن زندگي انسان است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/7/1391).
نتيجهگيري
اخلاق در منظومة فکري مقام معظم رهبري صرفاً يک فضيلت فردي و ابزاري براي ارتقاي معنويت نيست، بلکه مفهومي جامع و چندلايه است که تعالي جامعه و هدايت آن به سعادت را به همراه دارد. در اين نگاه، اخلاق يکي از ارکان اصلي نظام فرهنگي اسلام و محوريترين مسئله در تمدن نوين اسلامي است.
اخلاق بهمثابة يکي از ابزارهاي تحقق عدالت اجتماعي، زيربناي تحول عميق در ابعاد فردي، اجتماعي و حکومتي جامعه است. ايشان معتقد است: بدون اخلاق، جامعه نميتواند به پيشرفت مطلوب دست يابد، حتي اگر در ساير حوزهها به موفقيتهاي قابلتوجهي دست يابد. عدالت اجتماعي و معنويت، دو روي يک سکهاند که بدون اخلاق قابل تحقق نيستند. اخلاق بهعنوان يک الزام اجتماعي، زمينهساز تحقق عدالت در جامعه است.
پرداختن به نظام اخلاقي در منظر ايشان مبين ضرورت توجه به اين مسئله در ابعاد فردي، اجتماعي، ملي، سياسي، فرهنگي و غير آن است. همچنين مباني عملي و کاربردي نظام اخلاقي مطرح در منظومة فکري ايشان در کنار توجه به مباني نظري، در تعيين راهبردهاي دستيابي به الگوي پيشرفت جامعة اسلامي راهگشاست و زيربنايي براي ساختارهاي کلان جامعه، مانند سياست، فرهنگ، و اقتصاد محسوب ميشود. مهمترين اصل مطرح در نظام اخلاقي معظمٌله با توجه به آموزهها و مباني معرفتي دين اسلام، تهذيب و تزکيه نفوس است که مهمترين هدف بعثت انبيا و در يک کلمه، «حکومت ديني» است.
مقام معظم رهبري با تفکيک اخلاق در حوزههاي گوناگون، مباني عملي نظام اخلاقي را براي هر سطح جامعه تعريف ميکنند. در حوزة فردي، تزکية نفس و فضايل اخلاقي، مانند صبر، تواضع و تقوا؛ در حوزة اجتماعي، مفاهيمي همچون عدالت، تعاون و ايثار؛ و در سطح حکومتي، حاکميت مبتنيبر عدالت، صداقت و خدمت به مردم از مباني اصلي اين نظام است. ايشان، بهويژه به اخلاق حرفهاي، مانند اخلاق حاکمان، معلمان، پزشکان و حتي اخلاق اجتماعي و ملي توجه دارد و معتقد است: اخلاق بايد در تمام ابعاد زندگي جاري شود. ايشان تأکيد دارد که اخلاق زمامداران و نخبگان نقشي کليدي در استحکام اخلاق عمومي جامعه ايفا ميکند.
نتايج پژوهش نشان ميدهد که نظام اخلاقي مد نظر مقام معظم رهبري بهسبب جامعيت و انعطافپذيري، قابليت انطباق با نيازهاي جامعة نوين اسلامي را دارد و ميتواند بهمثابة الگويي کارامد در ابعاد گوناگون مورد استفاده قرار گيرد.
پيشنهاد ميشود در پژوهشهاي آينده، اين نظام با مکاتب اخلاقي ديگر به صورت تطبيقي مقايسه گردد تا ظرفيتهاي آن در سطح جهاني نيز معلوم شود.
- قرآن کریم.
- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم (1414ق). لسان العرب. بیروت: دار الفکر.
- اسلامی، محمدتقی (1396). ماهیت و مزایای اخلاق اسلامی کاربردی با تأکید بر اندیشة آیتالله جوادی آملی. اخلاق وحیانی، 7(2)، 7-32.
- اعرافی، علیرضا (1391). فقه تربیتی؛ مبانی و پیشفرضها. قم: مؤسسة فرهنگی اشراق و عرفان.
- انتشارات انقلاب اسلامی (1398). مقالاتی از اندیشنامة انقلاب اسلامی. تهران: مؤسسة پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.
- بیانات رهبر معظم انقلاب، در: Leader.ir و.Khamenei.ir
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد (1337). غرر الحکم و درر الکلم. تهران: محمدعلی انصاری قمی.
- جوادی آملی، عبدالله (1395). مبادی اخلاق در قرآن. قم: اسراء.
- جوهری، اسماعیل بن حماد (1407ق). الصحاح. بیروت: دار العلم.
- حسینی زبیدی، محمدمرتضی (1414ق). تاج العروس. بیروت: دار الفکر.
- خانمحمدی، هادی و خاشعی، وحید (1395). واکاوی ارزشهای اخلاق حرفهای (منشور اخلاق کار) مبتنیبر اندیشههای مقام معظم رهبری مد ظله العالی. مطالعات راهبردی بسیج، 19(70)، 5-35
- خوانساری، جمالالدین (1366)، شرح غرر الحکم و درر الکلم. تهران: دانشگاه تهران.
- زنجانی، میرزاابوطالب (1375). کیمیای سعادت؛ ترجمة طهارة الاعراق ابن مسکویه رازی. تهران: میراث مکتوب.
- فرامرز قراملکی، احد (1388). درآمدی بر اخلاق حرفهای. تهران: سرمد.
- فرانکنا، ویلیام کی (1381). فلسفة اخلاق. ترجمة انشاءالله رحمتی. قم: حکمت.
- فلاح، محمدجواد (1402). چیستی اخلاق کاربردی اسلامی؛ موضوع، روش و هدف. اخلاق وحیانی، 4(29)، 115-148.
- فیض کاشانی، ملامحسن (1384). المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء. قم: حسنین.
- مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- مدرسی، محمدرضا (1397). فلسفة اخلاق، تهران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
- مصباح یزدی، محمدتقی (1391). فلسفة اخلاق. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مصباح یزدی، محمدتقی (1384). نقد و بررسی مکاتب اخلاقی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مطهری، مرتضی (1358). آشنایی با علوم اسلامی؛ حکمت عملی. تهران: صدرا.
- نراقی، ملامهدی (بیتا). جامع السعادات. بیروت: اعلمی.