معرفت اخلاقی، سال دوم، شماره چهارم، پیاپی 8، پاییز 1390، صفحات 151-165

    ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    حسین اترک / استادیار دانشگاه زنجان / atrakhossein@gmail.com
    چکیده: 
    ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس یکی از موضوعات مهم اخلاقی برای عموم مردم و به ویژه برای افرادی است که مقتضای شغلی آنها در ارتباط با تجسّس است، مانند نیروهای انتظامی، امنیتی، اطلاعاتی، روزنامه نگاران و اصحاب خبر. تجسّس در لغت به معنای، بررسی کردن، جست وجوکردن و کسب خبر است. تجسّس به تحقیق و تفحص در امور مخفی و پنهان دیگران که ماهیت شخصی و فردی دارد، گفته می شود. بنابراین، به کارگیری واژة تجسّس در تفحص از اموری که ماهیت ظاهر و آشکار دارند یا به تعبیر دیگر، ماهیت اجتماعی و جمعی دارند، صحیح نیست. سه نوع تجسّس با احکام جداگانه وجود دارد: تجسّس در امور شخصی، در امور اجتماعی و در امور دشمن. تجسّس در امور شخصی افراد به حکم عقل و صریح آیه «ولاتجسسوا» و روایات متعدد، جایز نیست. تجسّس در امور اجتماعی که عبارت بهتر برای آن «بازرسی» و «نظارت» است، بنا بر دلیل عقلی و برخی روایات، جایز و در برخی شرایط واجب است. اطلاع از شرایط جامعه، نیازها و مطالبات مردم و ایجاد عدالت اجتماعی که از مهم ترین وظایف حاکم است، و دستیابی به آنها تا حد زیادی به گزینش مسئولان و کارگزاران حکومتی متعهد، مؤمن و متخصص، وابسته است، نیازمند تحقیق و تفحص از عملکرد دستگاه ها و سازمان های اجتماعی است. تجسّس در مورد دشمنان حکومت و گردآوردن اطلاعات از آنها به حکم عقل و شرع جایز است. آیة چهارم سورة منافقون، سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بر جواز این امر دلالت دارد.
    Article data in English (انگلیسی)
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اترک، حسین.(1390) ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس. دو فصلنامه معرفت اخلاقی، 2(4)، 151-165

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین اترک."ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس". دو فصلنامه معرفت اخلاقی، 2، 4، 1390، 151-165

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اترک، حسین.(1390) 'ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس'، دو فصلنامه معرفت اخلاقی، 2(4), pp. 151-165

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اترک، حسین. ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس. معرفت اخلاقی، 2, 1390؛ 2(4): 151-165