سخن نخست / سردبیر
Article data in English (انگلیسی)
همانطور که در سرمقالة شمارة نخست اشاره شد، متأسفانه یکی از مشکلات مجامع علمی ما این است که هنوز «اخلاق» را به عنوان یک «علم»، دست کم در عرض سایر علوم، تلقی نمی کنیم. این در حالی است که اولاً، جایگاه اخلاق در معارف و آموزه های اسلامی به مراتب والاتر و مهم تر از جایگاه فقه و فلسفه و کلام است. آیا جز این است که پیامبر اکرم(س) هدف بعثت خود را تتمیم مکارم اخلاقی می داند؟ آیا جز این است که حجم عظیمی از سخنان و کلمات پیامبر اکرم(س) و ائمة اطهار(س) پیرامون اخلاق و تهذیب و تزکیة نفوس آدمیان و جامعة انسانی است؟ ثانیاً، اندیشمندان و نویسندگان مسلمان در قرون اولیة اسلامی آثار بسیار ارزشمند و فاخری در حوزة دانش اخلاق با رویکردهای مختلف پدید آوردند. کتاب هایی همچون «الطب الروحانی» نوشتة محمدبن زکریا رازی (251-313ق)، «السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة» نوشتة ابوالحسن عامری (300-381ق)، «رسائل اخوان الصفا (رسالة نهم)»، «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق» نوشتة ابوعلی مسکویه (320-421ق)، «مدارج الکمال» نوشتة باباافضل کاشانی (قرن ششم و هفتم هجری)، «اخلاق ناصری» نوشتة خواجه نصیرالدین طوسی (598-672ق)، «اخلاق جلالی یا لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق» نوشتة علامة دوانی (متوفای 907ق)، که با رویکرد اخلاق فلسفی نگارش یافته بودند و کتاب هایی مانند «اللمع فی التصوف» نوشتة ابونصر سراج (متوفای 378ق)، «قوت القلوب فی معاملة المحبوب» نوشتة ابوطالب مکی (386ق)، «سه رساله» نوشتة ابوعبدالرحمان سلمی (324ـ412ق)، «رسالة قشیریه» نوشتة ابوالقاسم قشیری (377ـ465ق)، «منازل السائرین» نوشتة خواجه عبدالله انصاری (396ـ481ق)، و امثال آن که بر اساس رویکرد عرفانی به رشتة تحریر درآمده بودند و یا کتاب هایی مثل جلد دوم کتاب شریف «اصول کافی»، مجلدات 64 تا 75 «بحار الانوار»، و صدها اثر روایی دیگر، که بخش زیادی از آنها به احادیث و روایات اخلاقی اختصاص یافته است، مطابق رویکرد اخلاق نقلی جمع آوری شده بودند. همگی اینها نشان از اهمیت دانش اخلاق و اخلاق پژوهی در نزد پیشینیان ما دارد. افزون بر اینها، کتاب های فاخری همچون «ادب الدنیا و الدین»، نوشتة ابوالحسن ماوَردی (364ـ450ق)، «الذریعة الی مکارم الشریعة» نوشتة راغب اصفهانی ( احتمالاً متوفای 502ق)، «احیاء علوم الدین» نوشتة ابوحامد غزالی (450ـ505ق)، «جامع السعادات» نوشتة محمدمهدی نراقی (1128ـ1209ق)، و امثال اینها همگی از جملة آثار گرانسنگ در حوزة اخلاق اسلامی هستند که از سوی بزرگان اسلامی به رشتة تحریر درآمد. البته به دلایل گوناگون مباحث فلسفی، تحلیلی و همچنین اخلاق کاربردی چندان جایگاهی در میان اندیشمندان مسلمان باز نکرد.
اما وضعیت کنونی ما در حوزة اخلاق پژوهی نه تنها در مقایسه با تراث علمی گذشتگان، بلکه در مقایسه با جوامع سکولار و مادی وضعیتی بسیار تأسف انگیز دارد. با کمال تأسف باید گفت در همة حوزه های مطالعات اخلاقی در حال حاضر، از قافلة علمی عقب مانده ایم و حتی توانایی پاسخ دهی به نیازهای روزمرة اخلاقی خود در حوزه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی را نداریم. چه در عرصة اخلاق توصیفی و چه در حوزة اخلاق تحلیلی و فرااخلاق و چه در حوزة اخلاق هنجاری و دستوری. البته در این میان وضعیت مباحث فلسفی و فرااخلاقی قدری بهتر است. اما در حوزة اخلاق توصیفی و معرفی اخلاقیات اولیاء الله و پیامبران الهی، به ویژه سیره اخلاقی پیامبر اعظم(س) و ائمة طاهرین(س) بسیار ضعیف هستیم. در حوزة مطالعات هنجاری و به اصطلاح مباحث علم اخلاق در دوران معاصر شاهد کار در خور توجهی نیستیم.
این ضعف و نقص در حوزة نوپدید «اخلاق کاربردی» به صورت شدیدتری نمایان است. این در حالی است که اخلاق کاربردی یا اخلاق کاربستی (applied ethics)، یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات اخلاقی است.
به نظر می رسد، زمان آن فرارسیده است که یک مؤسسة آموزشی و پژوهشی در خصوص مطالعات اخلاقی از سوی شورای عالی حوزة علمیه قم تأسیس شود. این مؤسسه ضمن تربیت نیروهای متخصص در حوزه های مختلف مطالعات اخلاقی (اخلاق توصیفی، هنجاری، تحلیلی، و کاربردی)، باید بتواند نیازهای اخلاقی روزافزون جامعة اسلامی و به طور کلی جامعة جهانی را شناسایی کرده و بر اساس مبانی اسلام ناب به پاسخ آن نیازها بپردازد.
سردبیر